گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد پانزدهم
دوم: محتواي سوره ي نمل




اشاره
قرآن کریم در آیات اول و دوم سورهي نَمل به عظمت قرآن و هدایتگري و مژده آوري آن اشاره میکند و میفرماید: 1 و 2. طس
تِلْکَ آیَاتُ القُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ* هُديً وَبُشْرَي لِلْمُؤْمِنِینَ طا، سین، آن آیات قرآن و کتاب روشنگر است؛* در حالی که رهنمودي
و مژدهاي براي مؤمنان است؛ نکتهها و اشارهها: 1. در مورد حروف مقطعهي قرآن کریم در آغاز سورههاي بقره و آل عمران مطالبی
بیان شد. این حروف یا اسراري بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و یا نشان دهندهي آن است که قرآن با تمام عظمت و اعجازش
از همین حروف معمولی ساخته شده است و شاید از همین روست که بلافاصله پس از این حروف به عظمت قرآن اشاره شده است.
براي اشاره به دور و نشان دهندهي عظمت قرآن است؛ یعنی قرآن چنان والا و بلند است که گویی در اوج « تِلْکَ » .2 « 1»
در اصل به معناي جدا کردن دو چیز است و در این « مُبین » . آسمانهاست و باید براي رسیدن به آن تلاش گستردهاي انجام گیرد. 3
آیات قرآن کریم هم روشنیاند، یعنی ، ص: 147 «2» . باشد « روشنگر » و « روشن » جا میتواند به معناي
همهي انسانها میتوانند با تفکّر و تدبّر آنها را درك کنند و هم روشنگرند، یعنی حقایق هستی و قوانین زندگی بشر را بیان
در اصل به معناي نشانه است و در اصطلاح به قسمتهایی از سورههاي قرآن گفته میشود و از آن رو به آنها آیه « آیه » . میکنند. 4
گفته میشود که نشانههاي فرستندهي قرآن، یعنی پروردگار جهانیاناند. 5. در این جا این پرسش مطرح میشود که چگونه قرآن
هدایت براي مؤمنان است در حالی که آنان قبلًا هدایت شده و مؤمن شدهاند؟ پاسخ این پرسش آن است که هدایت قرآن مراحل و
مراتبی دارد؛ برخی از آن مراحل براي همهي مردم و برخی از مراتب بالاي هدایت قرآن براي مؤمنان، نیکوکاران و پارسایان است.
آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتابی باعظمت است که آیات آن روشن و روشنگر است. 2. انسانها پس از ایمان آوردن نیز، از
قرآن کریم درآیهي سوم سورهي نمل ویژگیهاي مؤمنان را برمیشمارد و *** «1» . راهنماییها و بشارتهاي قرآن استفاده کنند
میفرماید: 3. الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (همان) کسانی که نماز را برپا میدارند، و [مالیات زکات
را میپردازند، و آنان خود به آخرت یقین دارند. ، ص: 148 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به یک
ویژگی عقیدتی مؤمنان اشاره شده است، که علاوه بر ایمان به مبدأ هستی، به فرجام هستی نیز یقین دارند و از این رو به عبادت و
زکات اهمیت میدهند. 2. در میان عبادتهاي اسلامی در این آیه به نماز و زکات اشاره شده که دو برنامهي سازنده براي روح
انسان و جامعهي اسلامی است و پیوند انسان را با خدا و مردم فقیر برقرار میسازد. آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان علاوه بر اعتقاد به
مبدأ و معاد، برنامهي عملی براي کمال خویش دارند. 2. با نماز و نیایش، پیوند خویش را با خدا و با پرداخت مالیات زکات پیوند
خود را با مردم برقرار کنید. *** قرآن کریم در آیات چهارم و پنجم سورهي نَمل به ویژگیهاي افراد بیایمان و فرجام عذابآلود
آنان اشاره میکند و میفرماید: 4 و 5. إنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ* اوْلَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ العَذَابِ
وَهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الأخْسَرُونَ در واقع کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، کردار (بد) شان را براي آنان آراستیم، و آنان
سرگردان میشوند.* آنان کسانی هستند که عذاب بدي براي آنهاست؛ و تنها آنان در آخرت زیانکارترند. نکتهها و اشارهها: 1. در
این آیه زینت دادن اعمال بد، به خدا نسبت داده شده است، در حالی که در برخی آیات قرآن این کار به شیطان نسبت داده
میشود. ، ص: 149 چرا که سبب اصلی و آفریدگار همهي اسباب خداست، پس میتوان همهي کارها
را به خدا نسبت داد و از آن جا که شیطان انسان را به سوي کارهاي بد وسوسه میکند و آنها را در نظر نفس انسان جلوه میدهد،
صفحه 50 از 122
پس نسبت دادن این امور به خدا به معناي «1» . پس میتوان کارهاي بد را به شیطان و نفس انسان یعنی عامل مباشر آنها، نسبت داد
جبر نیست، بلکه این انسان است که با اختیار خود راه بد را انتخاب میکند. 2. زینت دادن اعمال در نظر انسان به معناي واژگونه
شدن ارزشها در نظر اوست، که نتیجهاش سرگردانی است؛ یعنی هرگاه انسان در راه بدگام مینهد و آن عمل را تکرار میکند،
کم کم زشتی عمل در نظرش کم میشود و حتی عادي یا زیبا جلوه میکند، به طوري که نسبت به آلودگی و فساد خود افتخار
میکند. این بدترین حالتی است که به انسان دست میدهد. هُماي گو مفکن سایهي شرف هرگز در آن دیار که طوطی کم از زغن
باشد (حافظ) 3. افراد بیایمان و سرگردان زیانکارترین مردم هستند؛ انسانی که کارهاي زشت خود را زیبا میبیند، تمام نیروي خود
آموزهها و پیامها: «2» . را به کار میبرد به گمان این که کار مثبتی انجام دهد، درحالی که سیه روزي براي خود به بار آورده است
1. انسانهاي بیایمان، واقعنگر نیستند. 2. ارزشها درنظر افراد بی ایمان واژگونه میشود. 3. افراد بی ایمان فرجامی بد و
زیانباردارند. 4. اگر میخواهید از سرگردانی، عذاب و زیانکاري نجات یابید، ایمان بیاورید. *** ،
ص: 150 قرآن کریم درآیهي ششم سورهي نَمل به طریق نزول قرآن ومنبع حکیمانهي آن اشاره میکند و میفرماید: 6. وَإنَّکَ
« حکمت » و « علم » . لَتُلَقَّی القُرْآنَ مِنْ لَدُن حَکِیمٍ عَلِیمٍ و قطعاً قرآن از نزد فرزانهاي دانا به تو القا میشود. نکتهها و اشارهها: 1
دوصفت خدایند. علم به جنبههاي نظري دانش او اشاره دارد و حکمت به جنبههاي عملی آن؛ همچون هدفدار بودن و استواري
. کارهاي خدا. 2. منشأ قرآن بیرون از وجود پیامبر صلی الله علیه و آله است و قرآن بافته و ساختهي پیامبر نیست. آموزهها و پیامها: 1
قرآن منبعی عالمانه و حکیمانه دارد. 2. به سرچشمهي قرآن توجه کنید (و از علم و حکمت آن استفاده نمایید). ***
ماجراي موسی (ع)
9. إذْ قَالَ - قرآن کریم در آیات هفتم تا نهم سورهي نَمل به سرگذشت موسی و سخن گفتن او با خدا اشاره میکند و میفرماید: 7
مُوسَی لأهْلِهِ إنِّی آ نَسْتُ نَاراً سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ* فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أنْ بُورِكَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ
براستی » : حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ العَالَمِینَ* یَا مُوسَی إنَّهُ أ نَا اللَّهُ العَزِیزُ الحَکِیمُ (یادکن) هنگامی را که موسی به خانوادهاش گفت
و *«. من آتشی دیدم؛ بزودي خبري از آن براي شما میآورم، یا نور شعلهي آتشی براي شما میآورم، باشد که شما گرم شوید
خجسته گردید کسی که در آن آتش است وکسی که در پیرامون آن است! » : هنگامی که به سراغ آن (آتش) آمد، ندا داده شد که
و منزّه است خدایی که پروردگار جهانیان است!* اي موسی! قطعاً من خداي شکستناپذیر فرزانهام؛ ،
ص: 151 نکتهها و اشارهها: 1. سرگذشت پنج نفر از پیامبران الهی درسورهي نَمل آمده است تا نشان دهد که وعدهي پیروزي
مؤمنان و مجازات کافران حق است و تحقق خواهد یافت. 2. نخستین سرگذشتی که در این سوره بیان شده، سرگذشت موسی علیه
السلام است. برخی ازمطالب این ماجرا در سورهي طه از آیهي نهم به بعد نیز آمده بود. تکرار داستان موسی علیه السلام در قرآن و
بررسی ابعاد مختلف آن در سورههاي متعدد نشان دهندهي اهمیت این ماجرا و آموزههاي تربیتی آن براي آیندگان است. 3. بر
اساس نوشتهي مورخان و مفسران، موسی علیه السلام پس از درگیري با فرعونیان از مصر گریخت و به نزد شعیب پیامبر علیه السلام
رفت و با دختر او ازدواج کرد و پس از سالها به همراه خانواده و گوسفندانش، از مدین به طرف مصر رهسپار شد و در شبی
تاریک راه را گم کرد و همسر باردارش را درد زایمان فراگرفت و او نتوانست آتشی بیفروزد که در همین موقع شعلهاي در
دوردست دید. معمولًا در بیابانها مشاهدهي آتش نشانهي وجود کاروانیان است؛ از این رو موسی علیه السلام به خانوادهاش توصیه
کرد که کمی توقف کنید تا من بروم و اندکی آتش براي شما بیاورم و یا با کمک کاروانیانی که اطراف آتش هستند، راه را پیدا
4. طوفان حوادث طوري موسی علیه السلام را محاصره کرده بود که نور الهی را شعلهي آتش پنداشت و به طرف آن «1» . کنم
تفسیر قرآن مهر جلد «2» . حرکت کرد، ولی با نزدیک شدن به آن متوجه شد که نور از درون درختی است که با او سخن میگوید
صفحه 51 از 122
5. مضمون این آیات در مورد سخن گفتن خدا با موسی در آیهي 30 سورهي قصص نیز آمده است که پانزدهم، ص: 152
پس چون به آن (آتش) رسید، از جانب راست وادي، در آن جایگاه مبارك، از آن درخت ندا آمد که اي موسی! منم » : میفرماید
از طرف درختی نورانی به موسی علیه السلام ندا داده شد و این نداي روح پرور موسی راخشنود ساخت و «. خدا، پروردگار جهانیان
او متوجه شد که این آتش معمولی نیست، بلکه نوري الهی است، نورحیات و زندگی. 6. ممکن است کسی بپرسد که موسی علیه
السلام از کجا متوجه شد که این سخنان، نداي الهی و وحی است. پاسخ آن است که اولًا، در آیات بعد خواهیم خواند که در همین
صحنه دو معجزهي عصا و ید بیضاء (دست درخشان) به موسی علیه السلام داده شد و همین دلیل صحت این وحی بود. و ثانیاً،
موسی آتش و صدا را به صورتی معجزه آسا از میان درختی سبز مشاهده کرد و متوجه شد که این معجزهاي الهی است. وثالثاً،
درك وحی، امري شهودي و وجدانی؛ یعنی نوعی مکاشفهي باطنی و درك حضوري است که پیامبر را به یقین میرساند و هر
گونه شبههاي را بر طرف میسازد. 7. گفتوگوي خدا با موسی علیه السلام، بدان معنا نیست که خدا جسم است و حنجره و صدا
تفسیر «1» . دارد، بلکه خدا با قدرت کامل خویش، امواج صوت را در فضا ایجاد میکند و با این امواج با پیامبرانش سخن میگوید
8. مقصود از کسی که درآتش بود و کسی که اطراف آن بود چیست؟ مفسران در این مورد قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 153
و ،« مبارك » دیدگاههاي متفاوتی دارند. ولی از آیهي 30 سورهي قصص استفاده میشود که درخت آتشین در داخل بارگاهی
موسی علیه السلام نیز اطراف آن بود؛ پس میتوان گفت که مقصود نور مبارکی است که در آن مکان بود و با آن نور، مکان نیز
پربرکت گشته بود و طبق آیهي فوق اطرافیان آتش نیز پربرکت شدند. یا این که مقصود موسی علیه السلام و خانوادهاش بودهاند که
آموزهها و پیامها: 1. دلسوز خانوادهي خویش باشید «1» . گویی موسی علیه السلام داخل آتش شده و خانواده در اطراف آن بودند
و براي تأمین زندگی آنان تلاش کنید که پیامبران الهی چنین بودهاند. 2. انسان میتواند به مقامی برسد که خدا با او سخن گوید و
زمینهساز رسالت و توفیقی الهی است. 4. گام اول، شناخت خدا و صفات اوست. *** « برکت » . او را مستقیماً به نبوت برانگیزد. 3
، ص: 154 قرآن کریم در آیات دهم و یازدهم سورهي نمل به عصاي معجزهآسا و هراسانگیز موسی
علیه السلام و نترسیدن پیامبران در نزد خدا اشاره میکند و میفرماید: 10 و 11 . وَألْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأ نَّهَا جَانٌّ وَلَّی مُدْبِراً
وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَی لا تَخَفْ إنِّی لا یَخَافُ لَدَيَّ المُرْسَلُونَ* إلَّامَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ و عصایت را بیفکن!-
و هنگامی که آن (عصا) را دید، چنانکه گویی آن همچون ماري میجنبید، پشت کرده روي برتافت، و به عقب بازنگشت- (ندا
آمد:) اي موسی! نترس، [چرا] که من، فرستادگان، درنزدم نمیترسند؛* مگر کسی که ستم کرده؛ آنگاه بعد از بدي، نیکی را
جایگزین (آن) نماید، (که دراین صورت اورا میبخشم)؛ چرا که من بسیار آمرزنده [و] مهرورزم. نکتهها و اشارهها: 1. در این
آیات به به معجزهي عصاي موسی علیه السلام اشاره شده است که هر بار آن را بر زمین میانداخت، به ماري اژدهاگونه تبدیل
و این معجزه حقانیت او را در برابر فرعون و ساحران اثبات کرد. 2. هر پیامبري که ادعاي نبوت میکند، براي اثبات «1» میشد
ادعاي خود به معجزه نیاز دارد تا مردم بتوانند مدعیان دروغین را از پیامبران راستین تشخیص دهند. البته وجود معجزه علاوه بر آن
که سند نبوت پیامبران است، سبب قوّت قلب و استقامت روحی آنان نیز میشود. 3. موسی علیه السلام انسان شجاعی بود که در
برابر فرعون زمان خویش ایستاد، اما هر انسانی، به صورت طبیعی، وقتی ببیند ناگهان قطعه چوبی به ماري تفسیر قرآن مهر جلد
پانزدهم، ص: 155 عظیم تبدیل میشود و سریعاً حرکت میکند، وحشت مینماید و خود را کنار میکشد. این ترس زود گذر
4. معجزه امري خارق عادت است که با تکیه بر نیرویی ماوراي بشري انجام میشود و جریان عادي «1» . منافاتی با شجاعت ندارد
طبیعت را در مینوردد. البتّه معجزه امري بدون علت یا محال عقلی نیست، ولی علت آن ما فوق علل طبیعی است و از علم و قدرت
خدا حکایت میکند. مار موجودي است که طی مراحل تکامل پس از میلیونها سال از خاك به وجود آمده است. اما معجزه، این
همان طور که کسی کتابی را با دست در طی «2» ؛ فاصلهي چند میلیون سالی را به لحظهاي تبدیل میکند و زمان را در مینوردد
صفحه 52 از 122
چند سال مینویسد اما این کار به وسیلهي رایانهاي پیشرفته در چند ثانیه انجام میشود. 5. در مورد عصاي موسی علیه السلام چند
گاهی گفته شده که عصاي او به ماري «3» ، تعبیر در قرآن وجود دارد: گاهی گفته شده که عصاي او به ماري کوچک تبدیل شد
شاید این اختلاف تعابیر بدان معناست که خدا «5» . و گاهی گفته شده که عصاي موسی به اژدهایی تبدیل شد « بزرگ تبدیل شد
موسی علیه السلام را تدریجاً با این معجزه آشناکرد و آغاز رسالت را به ماري کوچک تبدیل کرد و موسی علیه السلام از همان مار
کوچک وحشت کرد، ولی در برابر فرعون آن را به ماري بزرگ (و اژدها گونه) تبدیل کرد. ، ص:
6. پیامبران الهی معصوم بودند و گناه و ستم «1» . 156 که براي موسی عادي شده بود، ولی دشمنان را به وحشت انداخت
نمیکردند، پس مقصود این آیه از استثنا چیست که میگوید: کسانی که ستم کرده، سپس بدي را به نیکی تبدیل کنند، من بسیار
آمرزنده و مهرورز هستم؟ مفسران قرآن پاسخ این پرسش را دوگونه دادهاند: الف) این استثنا در مورد غیر پیامبران است؛ یعنی مگر
کسانی از غیر پیامبران که پس از ستمکاري توبه و اصلاح کنند، آنان نیز نباید ازخدا بترسند. ب) این استثنا درمورد پیامبران الهی
در این جا به معناي ترك اولی است؛ یعنی اگر برخی پیامبران، همچون آدم و یونس علیهما السلام ترك اولی « ظلم » است، اما
کردند و کارهایی را انجام دادند که در شأن آنان نبود (هر چند گناه نیز نبود) و بعد از آن به سوي پروردگار آمدند و کار خود را
7. موسی نیز همچون افراد عادي بشر، داراي احساسات بود و گاهی از حوادث غیر «2» . جبران کردند، آنان نیز نباید از خدا بترسند
منتظره میترسید. آموزهها و پیامها: 1. خدا به پیامبران خویش، براي اثبات نبوّت آنان، معجزاتی داده است، تا ادعاي بدون دلیل
نکنند. 2. کسی که ستمکار (به خود و دیگران) نیست نباید از (عذاب) خدا بهراسد. 3. توبهکاران اصلاحگر نیز از (عذاب) خدا
نهراسند. *** ، ص: 157 قرآن کریم در آیهي دوازدهم سورهي نَمل به معجزات نهگانهي موسی علیه
السلام و مبارزهي او با فرعونیان فاسق اشاره میکند و میفرماید: 12 . وَأدْخِلْ یَدَكَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی تِسْعِ
آیَاتٍ إلَی فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ و دستت را در گریبانت داخل کن تا سفیدگونه بدون (عیب) بدي بیرون آید؛ با
. نکتهها و اشارهها: 1 «. نشانههاي (معجزه آساي) نهگانه به سوي فرعون و قومش (برو؛ چرا) که آنان گروهی نافرمانبردار بودند
حضرت موسی علیه السلام نُه معجزه داشت که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است. این معجزات عبارتانداز: عصا، دست
نورانی، طوفان، آفات گیاهی، ملخ خوراکی، فزونی قورباغه، دگرگون شدن رنگ آب رود نیل به شکل خون، خشکسالی و
2. دست موسی سفید شد اما «2» . که برخی از اینها به صورت بلا بر فرعونیان فرود میآمد تا شاید بیدار شوند «1» کمبود میوهها
سفیدي آن بد نبود؛ یعنی سفیدي آن در اثر بیماري پیسی یا نقص و عیب نبود، بلکه درخشندگی خاصی بود که به صورت معجزه
آسا در یک لحظه ظاهر میشد و یا این که نورانیت دست موسی علیه السلام چشم را نمیآزرد و لکهي تاریکی در آن نبود و از هر
که هیچ بدي در دست موسی » البتّه ممکن است هر دو احتمال مقصود آیه باشد. ممکن است این تعبیر قرآن «3» . جهت بیعیب بود
اشاره ، ص: 158 به نفی مطالب تورات در این زمینه باشد که در آن از مَبرُوص شدن و پیسی «. نبود
دو معجزهي بزرگ موسی علیه السلام بودند که با آنها به مبارزه با « ید بیضاء » و « عصا » .3 «1» . دست موسی سخن گفته شد
فرعونیان پرداخت و حقانیّت نبوّت و دعوت خویش را اثبات میکرد. آموزهها و پیامها: 1. اگر خدا بخواهد، از دست عادي بشر،
معجزهاي روشن فراهم میسازد. 2. رهبران الهی و مبلغان دینی در برابر فاسقان بایستند. *** قرآن کریم در آیات سیزدهم و
چهاردهم سورهي نَمل به واکنش منفی و تهمتآمیز فرعونیان در برابر موسی علیه السلام اشاره میکند و با دعوت به عبرت آموزي
از این جریان میفرماید: 13 و 14 . فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِ رَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ* وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أ نْفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً فَانظُرْ
این » : کَیْفَ کَ انَ عَاقِبَۀُ المُفْسِدِینَ و هنگامی که نشانههاي (معجزه آساي) روشنگرانهي ما به سراغ آن (فرعونی)- ان آمد گفتند
و آن [ها] را به خاطر ستم و برتريطلبی انکار کردند، درحالی که دلهایشان بدان [ها] یقین داشت. و بنگر، *«! سِحري آشکار است
یکی از تهمتهایی است که معمولًا مخالفان به پیامبران الهی « سحر » . که فرجام فسادگران چگونه بوده است. نکتهها و اشارهها: 1
صفحه 53 از 122
میزدند تا از تأثیر سخنان و معجزات آنان برمردم بکاهند. ، ص: 159 البتّه همین تهمت نشان دهندهي
تأثیر فوق العادهي سخنان پیامبران بود که مخالفان آن را با تهمت سحر توجیه میکردند. 2. تفاوتهاي عمدهاي بین معجزه و سحر
وجود دارد؛ از جمله این که: الف) سحر به وسیله سحري قويتر شکست میخورد، درحالی که معجزه شکست ناپذیراست. ب)
سحر کاري پنداري و زیانآور است، اما معجزه امري واقعی و مفید است. ج) ساحران معمولًا انسانهایی آلوده هستند، درحالی که
. پیامبران معجزهگر افرادي پاك و پارسا هستند. د) ساحران به دنبال دنیا پرستیاند ولی پیامبران اهداف بلند و معنوي دارند. 3
فرعونیان دردل یقین داشتند که معجزات و راه موسی حق است، اما به خاطر منافع مادي و حکومت و ستمکاري، آنها را انکار
است، بلکه ممکن است کسانی با این که به حقانیّت راه « علم و یقین » غیر از « ایمان » میکردند. از این مطلب استفاده میشود که
خدا و پیامبر یقین دارند، بدان ایمان نداشته، تسلیم آن نباشند. آري؛ ایمان یعنی یقین، باور و تسلیم در برابر حقیقت. 4. فرعونیان به
و برتريجویی، حق را انکار میکردند؛ چون میدانستند که اگر دربرابر موسی علیه السلام تسلیم شوند، «1» خاطر ظلم به مردم
« فسادگر » همهي منافع مادي و حکومت آنان به خطر میافتد و همردیف مردم عادي قرار میگیرند. 5. این آیه فرعونیان را
میخواند، چرا که آنان عقاید فاسد و گفتار و کرداري فسادگرانه داشتند و با ظلم و برتريجویی، جامعه را به فساد سوق میدادند.
، ص: 160 آموزهها و پیامها: 1. مخالفان پیامبران افرادي بیمنطقاند که در برابر معجزات الهی سخنان
تهمتآمیز میگویند. 2. ستمکاري و برتريجویی ممکن است انسان را به جایی برساند که آگاهانه حق را انکار کند. 3. از فرجام
عذابآلود فرعونیان فسادگر درس عبرت بگیرید. *** قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي نَمل به دانش سلیمان و داود و سپاس
این فضیلت اشاره میکند و میفرماید: 15 . وَلَقَدْ آ تَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْماً وَقَالا الحَمْدُ للَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَی کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ المُؤْمِنِینَ
ستایش مخصوص خدایی است که ما را بر بسیاري از بندگان مؤمنش » : و بیقین به داود و سلیمان، دانشی دادیم؛ و آن دو گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه و آیات بعد سرگذشت داود و سلیمان علیهما السلام بیان شده است. دو پیامبري که «. برتري داد
براثر آمادگی محیط اجتماعی و فکري، توانستند حکومتی عظیم تشکیل دهند و با استفاده از نیروي حکومت، عدل و دین را
گسترش دهند. آنان برخلاف سایر پیامبران، با مخالفت مردم روبهرو نشدند و بسیاري از موجودات جهان دربرابر آنان تسلیم بودند.
معناي وسیع علم است که شامل علوم اعتقادي، قوانین دینی، علم «1» ، بزرگ که به داود و سلیمان داده شد « دانشی » 2. مقصود از
داوري، علم گفتمان با ، ص: 161 پرندگان و تمام علومی میشود که براي تشکیل حکومت لازم
3. این آیه دانش را معیار فضیلت و برتري داود و سلیمان معرفی کرده است، نه حکومت و قدرت را؛ چراکه از نظر مردان «1» . است
الهی، حکومت یک هدف و ارزش نیست بلکه وسیلهاي براي پیاده کردن آرمانهاي الهی و برپا کردن عدل و داد در جامعه است و
زیر بناي چنین حکومتی علم است و هرگونه ارزش و قدرتی از علم سرچشمه میگیرد و از این روست که علم معیار برتري
از بندگان مؤمنش برتري « بسیاري » انسانهاست. 4. با آن که سلیمان و داود از تمام مردم زمان خود برتر بودند، گفتند: خدا ما را بر
بندگان برتري بخشیده است. این تعبیر یا به خاطر رعایت ادب و تواضع دربرابر مردم است و یا « بر تمام » بخشیده است و نگفتند که
به خاطر وسعت دید آنان که آنها فقط به زمان خود نگاه نمیکردند که از همهي مردم برترند، بلکه پیامبران بزرگ الهی را درطول
5. در این آیه پس از بیان نعمت علم، بلا فاصله سخن از حمد و ستایش الهی «2» . تاریخ مشاهده میکردند که از آنان برتر بودند
سخن گفته شد؛ چراکه سرچشمهي همهي دانشها خداست، پس ستایش مخصوص اوست و این خود نوعی شکرگزاري به درگاه
خداست. آري؛ داود و سلیمان این علم را در راه خدا و به جا استفاده میکردند و به وسیلهي آن حکومتی الهی وعادلانه برپا کردند
و بدین وسیله سپاسگزار این نعمت بودند. آموزهها و پیامها: 1. معیار برتري و فضیلت افراد دانش است. 2. اگر دانشی به شما داده
شد، ستایش خدا گویید. 3. اگر دانشی به شما داده شد، تکبّر نورزید و خود را از همگان برتر ندانید. *** تفسیر قرآن مهر جلد
پانزدهم، ص: 162 قرآن کریم در آیهي شانزدهم سورهي نَمل به جانشینی سلیمان و اسباب حکومت او و زبانشناسی پرندگان
صفحه 54 از 122
اشاره میکند ومیفرماید: 16 . وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أ یُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ وَاوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إنَّ هَذَا لَهُوَ الفَضْ لُ
اي مردم! زبان پرندگان به ما آموزش داده شد، و از هر چیزي به ما دادهشده است؛ » : المُبِینُ و سلیمان از داود ارث برد، و گفت
نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از میراث داود که به سلیمان رسیده، معناي وسیع میراث است «. مسلماً این فقط فضیلت آشکاري است
2. پیامبران الهی نیز براي «1» . که شامل دانش، حکومت، اموال، علم سخن گفتن با پرندگان و هرگونه میراث دیگري میشود
با استدلال به آیهي فوق، خود را وارث پیامبر « فدك » فرزندان خود ارث میگذارند و از این روست که فاطمه علیها السلام درمورد
به معناي هر لفظی است که بیانگر مفهوم و حقیقتی باشد، که در این جا درمورد « نُطْق » .3 «2» . صلی الله علیه و آله معرفی کرد
پرندگان به کار رفته است. پرندگان صداهاي مخصوصی در هنگام درد، خشم، خشنودي و اظهار ،
شاید مقصود «1» . ص: 163 محبت از خود صادر میکنند، و گاهی پیامهایی را به وسیلهي صدا به همنوعان خویش منتقل میسازند
از سخن گفتن پرندگان همان صداهاي پیامدار آنان و یا سخن گفتن آنها در شرایطی خاص به فرمان الهی باشد. آري؛ حیوانات
باهوشِ سرشار و حواس فوق العاده قوي که گاهی همچون رادار در شب عمل میکند، بعید نیست که قدرت سخن گفتن و رد و
بدل کردن پیام را هم داشته باشند. ولی ممکن است از امواج و زبان خاصی استفاده کنند که انسان نمیتواند آن را بفهمد، همان
طور که ما تمام امواج رادیویی و زبانهاي آن را متوجه نمیشویم. 4. خدا همهي عوامل و اسباب مادي و معنوي حکومت را در
اختیار حضرت سلیمان علیه السلام قرارداده بود که زیر بناي آن دانش و یکی از وسایل آن آموختن زبان پرندگان بود. هم نظام
حکومتی سلیمان از قدرت نظامی کافی برخوردار بود، چون جن و انس دراختیار او بودند؛ هم دستگاه اطلاعاتی قدرتمندي داشت،
چون زبان پرندگان را میدانست و آنها قاصدان و نیروهاي اطلاعاتی او بودند؛ هم دانش کافی و تخصص داشت و هم اقتصادي
عادلانه و قدرتمند به وجود آورده بود و همهي اینها زیر چتر ایمان و توحید پرقدرتتر بود. 5. حکومت بد نیست دلبستگی به آن
بد است: امام خمینی رحمه الله در این باره میفرماید: این عالَم مُلک، این عالم طبیعت، یکی از مخلوقات خداست و این عالم
طبیعت هم جلوهاي از جلوههاي خداست، تعلق به این عالم طبیعت، تعلق به این دنیا، این اسباب میشود که انسان را منحط میکند.
ممکن است یک کسی به یک تسبیحی آنقدر ، ص: 164 تعلق داشته باشد که یک کس دیگري به
یک سلطنت این تعلق را نداشته باشد، این اولی بیشتر به دنیا چسبیده است و آن دومی کمتر. سلیمان ابن داود هم سلطان بود،
سلطانی که بر همه چیز حکم میکرد، لکن آن سلطنت یک سلطنتی نبود که دل سلطان، دل سلیمان ابن داود را به خودش جذب
آموزهها و پیامها: 1. نظام ارث، همگانی است و شامل پیامبران و فرزندانشان نیز میشود. 2. براي حکومت، لازم است که «1» . کند
اسبابی فراهم آید. 3. پرندگان زبانی خاص دارند، (پس رشتهي زبانشناسی پرندگان لازم است تا رمز این گفتمان را گشوده شود).
4. دانش و امکانات، فضیلتی است که برتري میآورد. *** قرآن کریم درآیهي هفدهم سورهي نَمل به ترکیب لشکریان سلیمان و
نظم آنان اشاره کرده، میفرماید: 17 . وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الجِنِّ وَالإنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ لشکریان سلیمان، از جنّ و انسان
و پرنده، برایش گرد آوري شدند، و آنان (از پراکندگی و بی نظمی) بازداشته میشدند. نکتهها و اشارهها: 1. سلیمان به نقطهاي
اما در آیه دقیقاً مشخص نشده است که به کجا. ، ص: 165 فقط در آیات «2» ، لشکرکشی کرده بود
بعدي از سرزمین مورچگان سخن گفته شده است، که برخی مفسران آن را سرزمین نزدیک طائف یا شام دانستهاند. 2. در
داستانهاي قرآن مطالب جزئی، که در اهداف قرآن و از نظر اخلاقی و تربیتی تأثیري ندارد، بیان نشده است. روش قرآن این است
یعنی او از «1» ، که بخشهاي مهم و آموزندهي داستانها را بیان میکند. 3. جنیان، انسانها و پرندگان درلشکر سلیمان بودهاند
همهي امکانات موجود براي لشکر کشی استفاده میکرده و لشکر او نیروي زمینی و هوایی داشته است. پرندگان نیروي هوایی
حضرت سلیمان بودهاند. 4. لشکر انبوه سلیمان، فرماندهی واحدي داشته است و همه با فرمان سلیمان جمع شده، به سوي میدان
به طوري که ابتداي «2» ، مبارزه حرکت میکردند. 5. لشکریان سلیمان فراوان بودند، ولی در همان حال نظم فوقالعادهاي داشتند
صفحه 55 از 122
لشکر را متوقف میکردند، تا آخر لشکر بدانها ملحق شوند و نظمشان حفظ گردد. آموزهها و پیامها: 1. در ارتش و سپاه، از نیروي
. زمینی و هوایی استفاده کنید. 2. لشکریان انبوه و منظم داشته باشید. 3. لازم است فرماندهی واحدي بر کل سپاه حاکم باشد. 4
برخی پیامبران الهی داراي مناصب دنیوي و لشکر بودهاند. *** ، ص: 166 قرآن کریم در آیهي
هیجدهم سورهي نمل به برخورد لشکریان سلیمان با مورچگان و سخنان آنان اشاره میکند و میفرماید: 18 . حَ تَّی إذَا أتَوْا عَلَی
وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَۀٌ یَا أ یُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ تا هنگامی که (لشکریان سلیمان)
اي مورچگان، به خانههایتان داخل شوید، تا سلیمان و لشکریانش هرگز شما را » : به سرزمین مورچگان رسیدند؛ مورچهاي گفت
نکتهها و اشارهها: 1. طبق این آیه مورچگان باهمدیگر سخن «. پایمال نکنند در حالی که آنان (بادرك حسّی) متوجه نمیشوند
میگویند و پیامهایی را رد و بدل میکنند. برخی از تحقیقات جدید در زمینهي زندگی عجیب مورچگان نشان میدهد که آنان
امواجی را با یکدیگر رد وبدل میکنند و با اشارات و بوهاي خاصی، به همدیگر پیام میرسانند. 2. قران کریم در موارد متعددي
موضوعاتی را مطرح میسازد تا حس کنجکاوي بشر را برانگیزد و او در پی تحقیق برآید و فضاهاي جدیدي از دانش بر او گشوده
شود. از این آیات در مییابیم که پرندگان و مورچگان نیز سخن میگویند. با توجه به این حقیقت، لازم است که در زمینهي
زبانشناسی حیوانات، در دانشگاهها به پژوهش بپردازیم تا دریچهاي جدید از دانش به رویمان گشوده شود. 3. مورچگان نیز خانه
دارند که محل سکونت و آرامش آنهاست و آنها را از خطرها حفظ میکند. جالب آن است که مورچگان به فکر همنوعان خود
نیز هستند و در هنگام خطر به آنان هشدار میدهند که به پناهگاه بروند و جان خود را از خطر حفظ کنند. تفسیر قرآن مهر جلد
4. از سخن مورچگان استفاده میشود که آنان سلیمان و لشکرش را میشناخته و حتی از عدالت سلیمان خبر پانزدهم، ص: 167
داشته و میدانستهاند که او به طور عمدي به حیوانات زیان نمیرساند و خطر پايمال شدن مورچگان، به خاطر آن است که آنها
آموزهها و پیامها: 1. درحالات مورچگان مطالعه کنید که آنان نیز «1» . ممکن است بدون آگاهی حسّی این کار را انجام دهند
دنیاي خاص خود را دارند و با همدیگر سخن میگویند و از حالات شما با خبرند. 2. نظام اعلام خطر و دلسوزي براي همنوعان را
از مورچگان بیاموزید. 3. مردان الهی، آگاهانه، به حیوانات هم آزار نمیرسانند. 4. فرمانروایان، لشگریان خود را طوري آموزش
دهند که به حیوانات هم ستم نکنند. *** قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي نمل به پاسخ محبت آمیز سلیمان به مورچگان و
دعاهاي بلند او اشاره میکند و میفرماید: 19 . فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أوْزِعْنِی أنْ أشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أ نْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی
وَالِدَيَّ وَأنْ أعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِكَ الصَّالِحِینَ و (سلیمان) از سخن او، به خندهاي لبخند زد و گفت:
پروردگارا! به من الهام کن، که نعمتت را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتی، سپاسگزاري کنم، و این که [کار] شایستهاي، »
، ص: «. که آن را میپسندي، انجام دهم، و مرا با رحمت خود در [زمرهي بندگان شایستهات وارد کن
168 نکتهها و اشارهها: 1. در این جا این پرسش مطرح میشود که خندهي سلیمان به خاطر چه بود؟ مفسران دراین مورد چند
احتمال دادهاند: برخی برآناند که خود این جریان مطلب عجیب و خندهآوري بود که مورچهاي همنوعان خود را از سلیمان و
لشگرش برحذر دارد. و برخی گفتهاند که خندهي سلیمان به خاطر شادي بود، چرا که متوجه شد مورچگان نیز به عدالت او و
لشگرش اعتراف دارند و میدانند که آنان به طور عمدي به حیوانات آزار نمیرسانند. و یا سلیمان شاد بود که خدا به او قدرتی
2. سلیمان علاوه بر سخنان پرندگان، سخنان حیوانات دیگر «1» . عنایت کرده که در آن غوغاي لشگر، صداي مورچه را نیز میشنود
را نیز درك میکرد. خدا قدرتی به سلیمان عنایت کرده بود که امواج صادر شده از مورچگان را نیز دریافت میکرد و میفهمید.
3. یکی از نشانههاي فرمانروایان ستمکار آن است که پس از رسیدن به قدرت مغرور و متکبّر میشوند و ارزشهاي انسانی را
فراموش میکنند، اما فرمانروایان حق، همچون سلیمان، در اوج قدرت، به درگاه خدا روي میآورند و به یاد سپاسگزاري خدا
میافتند. 4. سلیمان از خدا میخواهد که شکر نعمتهایش را از درون به او الهام کند؛ یعنی نیروهاي باطنی او براي سپاسگزاري
صفحه 56 از 122
خدا بسیج شود و نعمتهاي او را در مسیر حق به کارگیرد و این بدون توفیق الهی ممکن نیست. 5. در این آیه سلیمان از خدا
میخواهد که نه تنها شکر نعمتها را به جا آورد بلکه توفیق یابد که شکر نعمتهایی را که خدا بر پدر و مادرش ارزانی تفسیر
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 169 داشته است به جا آورد؛ چرا که نعمتهاي پدر و مادر و امکانات آنان در سرنوشت فرزندان مؤثر
است و آنها را به هدف و کمال نزدیک میسازد، پس سپاس آنها هم لازم است. 6. سلیمان از خدا میخواهد که به صورت مستمر
و خشنودي خدا را به دست آورد. از این جمله استفاده میشود که هدف نهاییِ به دست آوردن حکومت «1» کار شایسته انجام دهد
و قدرت، انجام عمل صالح و کسب خشنودي خداست. 7. سلیمان از خدا میخواهد که داخل بندگان شایسته شود؛ یعنی در این جا
دو مرحله وجود دارد: مرحلهي اول آن است که انسان کار شایسته انجام دهد، که این مربوط به صالح بودن عمل است؛ مرحلهي
دوم آن است که انسان خود شایسته شود و داخل افراد شایسته گردد که این مربوط به شایستگی ذاتی انسان و استمرار آن است که
این مرتبه بالاتر است. آموزهها و پیامها: 1. براي نعمتهاي الهی شادمان باشید و شادي خود را اظهار کنید. 2. سپاسگزاري هم
توفیق الهی میخواهد. 3. در هنگام سپاسگزاري، نعمتهاي پیشین را نیز فراموش نکنید. 4. هدف فرمانروایان انجام عمل صالح و
کسب خشنودي خدا باشد. 5. شایستگانِ شایستهکردار لایق فرماندهی کل قوا هستند. *** ، ص: 170
قرآن کریم در آیات بیستم و بیست و یکم سورهي نمل به ماجراي هُدهد و دقت سلیمان در امور اطرافیانش اشاره میکند و
میفرماید: 20 و 21 . وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِی لا أرَي الهُدْهُدَ أمْ کَانَ مِنَ الغَائِبِینَ* لَاعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شَدِیداً أوْ لَأذْ بَحَنَّهُ أوْ لَیَأتِیَنِی بِسُلْطَانٍ
مرا چه شده که هُدهُد را نمیبینم، بلکه آیا از غایبان است؟!* قطعاً » : مُبِینٍ و (سلیمان) در جستجوي پرنده [: هُدهُد] برآمد و گفت
نکتهها و «! او را با عذاب شدیدي عذاب خواهم کرد، یا حتماً او را سرمیبرم، یا باید (براي غیبتش) دلیل آشکاري برایم بیاورد
اشارهها: 1. سلیمان پیامبر صلی الله علیه و آله فرمانرواي سرزمینهاي وسیعی بود و به دقت اطرافیانش را زیر نظر داشت، به طوري
که حتی از غیبت یک پرنده اطلاع پیدا میکرد. 2. هُدهُد در تشکیلات سلیمان مأموریت خاصی داشت. برخی او را مأمور یافتن
آب دانستهاند که از این رو غایب شدن او زود بر همگان آشکار میشد. 3. نکتهي جالب آن است که سلیمان درپی جستوجوي
حال هُدهد برمیآید که آیا با عذر موجهی غیبت کرده یا این که بدون عذر بوده و مستحق مجازات است. اما در همان حال
در این جا به معناي « سُلطان » . پیشداوري نمیکند و مجازات هُدهد را به تأخیر میاندازد تا اگر دلیل روشن نیاورد کیفر ببیند. 4
دلیلی است که موجب تسلّط انسان شود و مقصودش را ثابت کند؛ یعنی هُدهُد باید دلیل قانع کننده و روشنی براي غیبت خود
5. سلیمان در مرحلهي اول هدهد را به مجازات شدید و در مرحلهي دوم به ، ص: 171 «1» . بیاورد
اعدام تهدید کرد؛ یعنی مجازاتهاي مختلف را متناسب با جُرم او پیشبینی کرد، و این مجازاتها را به همگان اعلام کرد تا
دیگران جرأت تخلّف پیدا نکنند. آموزهها و پیامها: 1. مدیران و رهبران جامعه مراقب اطرافیان خود باشند. 2. در برخورد با متخلّفان
قاطع باشید و کیفرها را اعلام کنید تا از وقوع جرم پیشگیري شود. 3. براي متخلّفان براساس مقدار جرم آنان، مجازاتهاي متنوع و
. متناسب در نظر بگیرید. 4. از کوچکترین افراد نیز دلیل بخواهید و کسی را غیاباً و بدون دفاع محکوم و مجازات نکنید. 5
مأموران حکومتی اگر خواستند پست خود را ترك کنند، قبلًا اجازه بگیرند، تا سبب نگرانی و مستحقّ کیفر نشوند. *** قرآن کریم
در آیات بیست و دوم تا بیست و چهارم سورهي نمل به پاسخ هُدهد و ماجراي ملکهي سبأ و آفتابپرستی آنان اشاره میکند و
24 . فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ* إنِّی وَجَ دتُ امْرَأةً تَمْلِکُهُمْ وَاوتِیَتْ مِنْ - میفرماید: 22
کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ* وَجَ دْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أعْمَالَهُمْ فَ َ ص دَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لا
به چیزي احاطه » : یَهْتَدُونَ ، ص: 172 و (مدتی) نه چندان دراز درنگ کرد (تا هدهد آمد) و گفت
یافتم که تو بدان احاطه نیافتهاي؛ و از (سرزمین) سبا خبر بزرگِ یقینی، براي تو آوردهام.* در حقیقت من (درآن جا) زنی را یافتم
که بر آنان زمامداري میکرد، و از هر چیزي (به او) داده شده بود، و برایش تخت بزرگی بود.* او و قومش را یافتم درحالی که
صفحه 57 از 122
براي خورشیدي که غیر از خداست، سجده میکنند؛ و شیطان کارهاي آنان را برایشان آراست، و آنان را از راه (خدا) بازداشت؛ و
آنان رهنمون نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین بیان شد که هدهد در خدمت سلیمان پیامبر علیه السلام بود، ولی در
اثر غیبت بدون اطلاع، مورد خشم سلیمان واقع شد. در این آیات اشاره شده که هدهد به سفر یمن رفت و وقتی به نزد سلیمان
بازگشت، علت غیبت خود را توضیح داد. 2. برخی نوشتهاند که سلیمان از سرزمین شام براي زیارت کعبه و انجام مناسک حج به
مکه آمد و در مسیر خود به طرف جنوب متمایل شد و از کنار یمن گذشت و از این رو هدهد به نزدیک قصر ملکهي سبأ رفت و
من خبري مهم و یقینی آوردهام که حتی تو از » : 3. هدهد پس از بازگشت بیدرنگ به سلیمان گفت «1» . اخبار عجیب آن را آورد
این سخن هدهد و خبر سربسته و مهم او، حس کنجکاوي سلیمان را برانگیخت و شاید خشم او را فرونشاند؛ «. آن اطلاع نداري
چون متوجه شد که هُدهد درپی کاري مهم، و غیبت او موجّه بوده است. 4. در دربار سلیمان به جاي چاپلوسی، آزادي بیان وجود
داشت، به طوري که مأموران کوچک هم به خود اجازه میدادند که به سلیمان بگویند: ما چیزي میدانیم که تو نمیدانی! تفسیر
5. دراین جا این پرسش ممکن است مطرح شود که آیا سلیمان از وجود قوم سبأ بیخبر بود؟ قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 173
پاسخ آن است که سلیمان پیامبر قاعدتاً از وجود کشور یمن اطلاع داشت، اما به خاطر دوري مسافت یمن تا شام، اخبار آن جا دیر
میرسید، و از ویژگیهاي جزئی آن اطلاع حاصل نشده بود. (هرچند این سخن هدهد است و ممکن است سلیمان از راه علم غیب
6. هدهد در چند جمله وضعیت حکومت، مذهب و امکانات قوم سبأ را بیان کرد: - در یمن «1» (. از این مطالب آگاهی داشته است
زنی حکومت میکند. - آنان امکانات و مواهب زیادي در اختیار دارند. - تخت پادشاهی ملکهي سبأ بزرگ (و فرمانروایی او
وسیع) است. - وضعیت آیین و فرهنگ آن کشور شركآلود است و آنان آفتابپرست، گمراه و تحت تأثیر شیطان هستند. 7. به
حکومت رسیدن زنان، سابقهاي طولانی در تاریخ بشریت دارد، به طوري که در عصر سلیمان پیامبر، ملکهي سبأ برقلمرو وسیع یمن
تخت بزرگ حکومت است که ظاهراً کنایه از قلمرو وسیع « عَرْش عظیم » حاکم بود و امکانات زیادي در اختیار داشت. 8. مقصود از
و حکومت مقتدر ملکهي سباست. این نوعی تعریض به سلیمان است که گمان مبرتو تنها حاکم این دنیا هستی، بلکه حکومتی
بزرگ درکنار تو برپا شده است. 9. در این آیات نخست به آفتابپرستی ملکهي سبا، سپس به آفتابپرستی قوم او اشاره شده است.
، ص: 174 آري؛ معمولًا مردم پیرو حاکم خود هستند و از آیین و دین او تبعیت میکنند. 10 . گاهی
. شیطان با وسوسهي انسانها نظام ارزشها را در نظرشان واژگونه میسازد و شرك را زیبا جلوه میدهد و مانع راه حق میشود. 11
هُدهد با توجه به ظواهر اعمال قوم سبأ پیشبینی کرد که آنان قابل هدایت نیستند؛ زیرا مشاهده کرد که آنان آفتاب را میپرستند و
حتی این کار خود را نیکو میدانند و بدان عشق میورزند. آموزهها و پیامها: 1. مأموران اطلاعاتی، اخبار مهم و یقینی را به رهبران
جامعه برسانند (تا تصمیمگیري بر پایهي صحیحی استوار شود). 2. در فضاي حکومت حقگرایان، آزادي بیان وجود دارد، به طوري
که افراد عادي هم میتوانند مطالب خود را با رییس حکومت در میان بگذارند. 3. مأموران اطلاعاتی به همهي جوانب بنگرند و
موضوع را از نظر حکومتی، مذهبی و امکانات مادي بررسی و تحلیل نمایند. 4. ممکن است افراد کوچک از اخبار بزرگ آگاهی
«1» . یابند (پس به علم خود مغرور نشوید و افراد را دست کم نگیرید). 5. برخی زنان توانایی برپایی حکومتهاي بزرگ را دارند
6. گاهی شیطان درنگرش انسانها و نظام ارزشی آنان دخالت میکند و ارزشها را دگرگونه جلوه میدهد (پس مراقب باشید).
*** ، ص: 175 قرآن کریم درآیات بیست و پنجم و بیست و ششم سورهي نمل به دلایل توحید و
لزوم یکتاپرستی اشاره میکند و میفرماید: 25 و 26 . أ لّایَسْجُدُوا للَّهِ الَّذِي یُخْرِجُ الخَبْءَ فِی السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا
تُعْلِنُونَ* اللَّهُ لا إلَهَ إلَّاهُوَ رَبُّ العَرْشِ العَظِیمِ که سجده نکنند براي خدایی که پنهانِ در آسمانها و زمین را بیرون میآورد، و آنچه را
پنهان میدارید و آنچه را آشکار میکنید میداند!* خداست، که هیچ معبودي جز او نیست، پروردگار تخت بزرگ (جهانداري و
نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد این آیه دو دیدگاه دارند: برخی آن را دنبالهي کلام هدهد و «. تدبیر هستی) است
صفحه 58 از 122
برخی کلام جداگانه از خدا میدانند که در بین نقل گفتوگوي هدهد با سلیمان، این دو جملهي معترضه را در مورد توحید بیان
به معناي هرچیز پنهان و پوشیده است و در این « خَبْأ » البتّه احتمال اول با سیاق و ظاهر آیه سازگارتراست. 2. واژهي «1» . کرده است
و یا اشاره به علم پروردگار درمورد غیب «2» جا اشاره به خارج ساختن موجودات از پوشش عدم و آشکار کردن وجود آنها
اشاره کرده و دلیل « توحید عبادي » 3. آیهي اوّل به «3» . آسمانها و زمین است؛ یعنی خدا اسرار نهفتهي زمین و آسمان را میداند
آن را آفرینش و علم بی پایان خدا بیان کرده است؛ یعنی انسان باید کسی را بپرستد که آسمانها ،
ص: 176 و زمین را آفریده و از اسرار آنها آگاه است؛ نه موجودي همچون خورشید را که خود مخلوق خداست و احاطهي علمی
اشاره شده است؛ یعنی پرورشگر جهان هستی خداست، همان « توحید ذاتی و توحید ربوبیت » به چیزي ندارد. 4. در آیهي دوّم به
خدایی که یکتاست. آموزهها و پیامها: 1. به توحید ذاتی، عبادي و ربوبی اعتقاد داشته باشید. 2. آفرینش و علم خدا دلیل بر توحید
عبادي اوست (پس غیر او را نپرستید). *** قرآن کریم در آیات بیست و هفتم و بیست و هشتم سورهي نمل به واکنش
پژوهشگرانهي سلیمان و نامهي آزمایشگرانهي او اشاره میکند و میفرماید: 27 و 28 . قَالَ سَنَنظُرُ أصَ دَقْتَ أمْ کُنتَ مِنَ الکَاذِبِینَ*
بزودي خواهیم دید که آیا راست گفتی یا از » : اذْهَب بِکِتَابِی هَذَا فَأ لْقِهِ إلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ (سلیمان) گفت
دروغگویان بودي؟ * این نامهي مرا ببر و به سوي آنان بیفکن؛ سپس از آنان روي برتاب و ببین چه چیزي بازمیگردانند؟ (و چه
نکتهها و اشارهها: 1. سلیمان اخبار هدهد را بدون تحقیق نپذیرفت، این کار میتواند چند دلیل داشته «(؟ عکسالعملی نشان میدهند
باشد: اوّل آن که، اخبار او در مورد یک ملت و اعتقادات و حکومت آنان بود؛ بنابراین باید دقت لازم صورت میگرفت که خبر
دقیق و صحیح باشد. دوّم آن که، هدهد یک بار خطا کرده و بدون اطلاع غیبت نموده بود، پس این احتمال وجود داشت که براي
2. هدهد مأموریت یافت نامهاي نجات خود دروغی بافته باشد؛ پس باید تحقیق میکردند. ، ص: 177
را به سوي گروهی از مردم سبأ بیفکند، مثلًا هنگامی که ملکهي سبأ در میان مشاوران قوم خود بود نامه را بیندازد تا همه ببینند و با
آموزهها و پیامها: 1. خبر واحد مأموران اطلاعاتی را بدون «1» . تعجب به نامهي یک پرنده بنگرند و از محتواي آن آگاه شوند
تحقیق نپذیرید و درمورد روابط بین المللی دقت بیشتري بنمایید. 2. رهبران کشورها با نامهنگاري، رهبران کشورهاي دیگر را
بیازمایند و مواضع آنان را بسنجید. 3. سفیران دولتها هنگام ارائهي نامهها به واکنش کشورها توجه کنند. *** قرآن کریم
.31 - درآیات بیست و نهم تا سی و یکم سورهي نمل به محتواي نامهي سلیمان و آداب نامهنگاري او اشاره میکند و میفرماید: 29
قَالَتْ یَا أ یُّهَا المَلأُ إنِّی ا لْقِیَ إلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ* إنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ* أ لّاتَعْلُوا عَلَیَّ وَأتُونِی مُسْلِمِینَ (ملکه
اي اشراف! در واقع من نامهي ارجمندي به سویم افکنده شده است؛* در حقیقت آن (نامه) از سلیمان است، و آن » : سبا) گفت
نکتهها و «. (نوشته، چنین است) که: به نام خداي گسترده مهرِ مهرورز؛* برمن برتري جویی نکنید، و تسلیم شده، نزد من آیید
اشارهها: 1. نامهاي که هدهد برده و در میان قوم سبأ انداخته بود، به دست ملکهي آنان رسید و او که آوازهي سلیمان را شنیده بود
وقتی این نامهي غیر عادي را ، ص: 178 دید، بزرگان قوم را جمع کرد تا در مورد نامه با آنان مشورت
کند. 2. ملکهي سبا، یا پیکِ نامه، یعنی هدهد را دیده بود و از طریق این نامه رسان غیر عادي به اصالت آن پی برد و یا از قراین
دیگر متوجه شده بود که این نامه ساختگی نیست. 3. نامهي سلیمان ارجمند بود و ارجمندي آن یا به خاطر محتواي پرارزش آن و
نام خدا، و یا به خاطر مهر و امضاي سلیمان بود که نشان میداد فرستندهي آن شخص بزرگواري است. البتّه مانعی ندارد که همهي
4. نکتهي جالب آن است که ملکهي سبأ درمورد نامهي سلیمان از روي انصاف سخن گفت و آن «1» . این امور مقصود بوده باشد
را پرارزش دانست؛ یعنی از محتواي نامه به ارزشمند بودن آن و کرامت نویسنده پی برد. در احادیث نیز از امام صادق علیه السلام
حکایت شده که نامهي انسان دلیل عقل او و مقدار بصیرت اوست و فرستاده و شخصی که براي نامه رسانی انتخاب میکند دلیل
5. نامهي سلیمان شامل سه بخش اساسی بود: الف) معرفی خدا و صفات او؛ ب) سفارش درمورد «2» . مقدار فهم و زیرکی اوست
صفحه 59 از 122
کنترل نفس و جلوگیري از برتري جویی و سرکشی (که این نوعی تهدید نیز به شمار میآمد)؛ ج) سفارش به تسلیم در برابر حق.
آري؛ در حقیقت، نامهي سلیمان بانگ بیدار باشی براي آفتابپرستان بود، تا فطرت خفتهي آنان را بیدارکند که به دنبال حقیقت
6. در اسلام نامهنگاري آدابی دارد که در احادیث آمده است؛ از جمله این که: بگردند. ، ص: 179
الف) نامه را با نام خدا آغاز کردن، همان طور که سلیمان این کار را کرد. ب) نامه را مهر کردن که ارزش و کرامت نامه به مُهر (و
امضاي) آن است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هنگامی که خواست نامهاي براي پادشاهان عجم بنویسد، دستور داد انگشتري
ج) امام علی علیه السلام در بخشنامهاي در «1» . بود و با آن نامه را مهرکرد « لا إله إلا اللَّه محمّد رسول اللَّه » ساختند که نگین آن
مورد نامههاي اداري به کارمندانش سفارش کرد که نوك قلمها را تیز کنید و سطرها را به هم نزدیک سازید و مطالب زاید و
اضافی را از نامههایتان حذف کنید و بیشتر به معانی توجه کنید و از پرگویی بپرهیزید، که اموال مسلمان تحمّل این هزینهها و
د) از امام صادق علیه السلام روایت شده که دادن جواب نامه واجب است، همان طور که جواب سلام واجب «2» . زیانها را ندارد
آموزهها و پیامها: 1. در برخورد با نامهي دیگران با انصاف قضاوت کنید. 2. نامهي دیگران را با دقت بخوانید و در هنگام «3» . است
. نقل، کامل حکایت کنید. 3. نامه را با نام خدا آغاز کنید. 4. پیام پیامبران الهی، نفی برتريطلبی و تسلیم در برابر (حق) است. 5
یکی از روشهاي دیرین ارتباطات، نامهنگاري است. *** ، ص: 180
زنی که پادشاهی کرد
قرآن کریم در آیات سی و دوم و سی و سوم سورهي نمل به مشاورهي ملکهي سبأ با اشراف قومش اشاره کرده، میفرماید: 32 و
33 . قَالَتْ یَا أ یُّهَا المَلأُ أفْتُونِی فِی أمْرِي مَا کُنتُ قَاطِعَۀً أمْراً حَتَّی تَشْهَدُونِ* قَالُوا نَحْنُ اوْلُوا قُوَّةٍ وَاولُوا بَأسٍ شَدِیدٍ وَالأمْرُ إلَیْکِ
اي اشراف به من در مورد کارم پاسخ دهید، که در مورد هیچ کاري (تصمیم خود را) قطعی » : فَانظُرِي مَاذَا تَأمُرِینَ (ملکه) گفت
ما قدرتمند و سخت نیرومند (و جنگ آور) هستیم، و [لی اختیار] کار » : اشراف) گفتند ) *«. نکردهام، تا این که [نزد من حاضر شوید
دهند. فتوا در این جا « فَتوا » نکتهها و اشارهها: 1. ملکهي سبأ از اشراف قومش خواست که «؟ با توست؛ پس ببین چه فرمان میدهی
فتی (نوجوان) است؛ پس ممکن است » در اصل به معناي پاسخ دادن در مورد مسائل مشکل و پیچیده است و ریشهي اصلی این لغت
.2 «1» . این واژه نخست به معناي پاسخهاي جالب، تازه و نورس به کار رفته، سپس به پاسخ تمام مسائل فتوي گفته شده باشد
به بزرگان قومش گوشزد کرد که اولًا مسئلهي نامهي سلیمان پیچیده و مشکل است؛ و « فتوي » ملکهي سبأ با به کاربردن واژهي
ثانیاً، در پاسخ دادن دقت کنند و ثالثاً، سخن تازه و طرح جدید ارائه کنند. 3. اشراف قوم سبأ گفتند ما هم قوت داریم؛ یعنی هم
لشکري عظیم داریم و هم جنگنده و کارآزموده و شجاع هستیم؛ یعنی به آمادگی لشکر از نظر کمیت و کیفیت اشاره کردند. تفسیر
4. اطرافیان ملکهي سبأ افراد ترسویی نبودند و از قدرت عظیم سلیمان نمیترسیدند و با قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 181
موضعگیري قدرتمندانه سعی کردند که به ملکهي سبأ دلگرمی بدهند. ولی با این همه، آنان افرادي جنگ طلب بودند و درمورد
مطالب نامهي سلیمان فکر نکردند و جنبهي هدایتی آن را فراموش کردند و به سلیمان به چشم دشمن نگریستند. 5. در هنگام
مشورت، افراد باید نظر خود را بدهند، ولی نباید دیدگاه خود را بر رهبري تحمیل کنند. و قرآن نیز به پیامبر اسلام صلی الله علیه و
آري؛ تصمیم نهایی با رهبر «1» . آله دستور میدهد که با مردم مشورت کن، سپس هنگامی که تصمیم گرفتی، بر خدا توکّل کن
جامعه است؛ چون او نظریات مختلف را میشنود و با در نظر گرفتن مصلحتهاي کلی کشور و جامعه تصمیم میگیرد، که گاهی
تصمیم او با نظر اکثریت موافق است و گاهی مخالف. آموزهها و پیامها: 1. رهبران جامعه، قبل از تصمیمگیري در امور مهم، با
بزرگان و سران کشور مشورت کنند. 2. اطرافیان به رهبران جامعه دلگرمی بدهند و از موضع قدرت سخن بگویند. 3. اطرافیان نظر
مشورتی خود را بر رهبري تحمیل نکنند که تصمیمگیري نهایی با رهبر است. *** ، ص: 182 قرآن
صفحه 60 از 122
کریم در آیات سی و چهارم و سی و پنجم سورهي نمل به قانون فسادگري پادشاهان و تصمیم سازي اصولی و آزمایشگرانهي
ملکهي سبأ اشاره کرده، میفرماید: 34 و 35 . قَالَتْ إنَّ المُلُوكَ إذَا دَخَلُوا قَرْیَۀً أفْسَ دُوهَا وَجَعَلُوا أعِزَّةَ أهْلِهَا أذِلَّۀً وَکَ ذَلِکَ یَفْعَلُونَ*
براستی که سلطانها هنگامی که وارد آبادي میشوند آن را تباه » : وَإنِّی مُرْسِلَۀٌ إلَیْهِمْ بِهَدِیَّۀٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ المُرْسَلُونَ (ملکه) گفت
میکنند، و عزیزان اهلش را خوار میگردانند، و اینچنین میکنند. * و در واقع من هدیهاي به سوي آنان میفرستم، پس بنگرم که
نکتهها و اشارهها: 1. ملکهي سبأ، بانویی فهمیده و تحلیلگر بود، به طوري که تسلیم «. فرستادگان با چه چیزي باز میگردند
جنگطلبی اطرافیان خود نشد. او نخست مطلب را از نظر قوانین اجتماعی بررسی کرد و فکر کرد که اگر سلیمان پادشاه باشد و با او
جنگ کنیم و شکست بخوریم، او تمام منطقه را به فساد و ویرانی میکشد. و دوم، براساس این تحلیل جامعهشناختی کوشید که با
طرح یک نقشه سلیمان را آزمایش کند، تا اطمینان یابد که آیا او پادشاه است یا پیامبر؟ 2. ملکهي سبأ میدانست که پادشاهان
علاقهي زیادي به هدایا دارند، و نقطه ضعف آنها همینجاست؛ از این رو گفت که من هدیهي مهمی براي او میفرستم تا ببینم که
چه واکنشی نشان میدهد؛ اگر در برابر هدیه وثروت دنیا تسلیم شد، پادشاه است و روش او ویرانگري است پس ما باید با قدرت
در برابر او بایستیم. و اگر هدیهي ما را نپذیرفت و نسبت به دنیا بیاعتنا بود و بر حقطلبی خود اصرار داشت، پیامبر خداست، که در
3. از لحن قرآن استفاده میشود که ، ص: 183 «1» . این صورت باید روش عاقلانهاي در پیش بگیریم
ملکهي سبأ هدیهي مهمی براي سلیمان فرستاد اما مشخص نکرد که جنس آن چیست و فرستاده چه کسی بود. آري؛ این روش
قرآن است که از ذکر مطالب جزئی و بی فایده خود داري میکند. 4. هدیهي مالی، وسیلهي امتحان خوبی است و صف افراد
حقطلب را از دنیاطلبان جدا میسازد؛ یعنی دنیاطلبان در برابر پیشنهادهاي مالی، که گاهی تحت عنوان هدیه، حق الزحمه و رشوه
صورت میگیرد، تسلیم میشوند و از راه مستقیم منحرف میگردند، اما حقطلبان این گونه نیستند. 5. قانون و برنامهي پادشاهان در
تاریخ اجتماعی بشر آن است که هرگاه وارد سرزمینی میشوند، ویرانگري و فساد به بار میآورند و عزیزان آن منطقه را ذلیل
زیرا پادشاهان افرادي مُستبد، ستمکار و اهل فساد و شهوترانیاند و از این رو افراد چاپلوس و زورگو را جذب «1» . میکنند
میکنند و کسانی را که به خاطر عدالت و ظلمستیزي، عزیز مردم هستند، کنار میزنند. آموزهها و پیامها: 1. مراکز تصمیمسازي،
تابع احساسات و جوّسازي جنگطلبان نشوند، بلکه مسائل را به طور اصولی تحلیل کنند. 2. (رفتار) دشمن خود را تحلیل و
پیشبینی کنید و درمواردي که روشن نیست آزمایش کنید. 3. افراد را با هدایاي مالی امتحان کنید و صف دنیاگرایان را از
4. روش پادشاهان با آبادي و عزّت سازگار نیست. *** قرآن آخرتگرایان جدا سازید. ، ص: 184
کریم درآیات سی و ششم و سی و هفتم سورهي نمل به واکنش زاهدانهي سلیمان در برابر هدایاي ملکهي سبأ و تهدید شدید
آفتابپرستان اشاره میکند و میفرماید: 36 و 37 . فَلَمَّا جَ اءَ سُلَیْمَانَ قَالَ أتُمِدُّونَنِی بِمَ الٍ فَمَ ا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آ تَاکُمْ بَلْ أ نْتُمْ
بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ* ارْجِعْ إلَیْهِمْ فَلَنَأتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أذِلَّۀً وَهُمْ صَاغِرُونَ و هنگامیکه (فرستادهي ملکه) نزد
آیا [مرا] با مال امداد میرسانید؟! پس آنچه خدا [به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است؛ » : سلیمان آمد، (سلیمان) گفت
بلکه شما فقط به هدیه خود شادمان میشوید.* به سوي آنان بازگرد و (اعلام کن که:) حتماً با لشکریانی به سراغ آنان میآییم که
آنان هیچ قدرت مقابله با آنها را ندارند؛ و قطعاً آنان را از آن (سرزمین سبا) با خواري بیرون میرانیم درحالی که آنان (اسیر و)
نکتهها و اشارهها: 1. فرستادهي ملکهي سبأ همراه با هدایایی از سرزمین سبأ در یمن، به نزد سلیمان آمد. او میپنداشت «! کوچکند
که سلیمان از مشاهدهي منظرهي هدایا خوشحال میشود، ولی سلیمان که پیامبر الهی بود، اسیر مال دنیا نشد و راه زهد را پیشهي
خود ساخت و هدایاي ارزشمند آنان را بازگرداند. 2. اسیران دنیا در برابر هدایاي مالی خوشحال میشوند، اما مردان الهی اسیر دنیا
نیستند و دنیا را وسیلهاي براي رسیدن به کمال و هدف خویش میدانند و از این رو هدیهاي که بخواهد آنان را از هدفشان بازدارد،
قبول نمیکنند. 3. سلیمان اظهار کرد که خدا به من نعمتهایی (همچون علم، معنویت، نبوت، ثروت و حکومت) داده است که بهتر
صفحه 61 از 122
از هدایا و اموال دنیایی است، ، ص: 185 یعنی او مواهب الهی را منحصر در امور مالی نمیبیند و اسیر
دنیا نمیشود. 4. در حدیثی از امام صادق صلی الله علیه و آله روایت شده که دنیا در پیشگاه خدا و در نظر پیامبران و اولیاي الهی،
کوچکتر از آن است که به چیزي از آن شادمان گردند، یا (براي از دست دادن آن) ناراحت شوند؛ پس براي هیچ دانشمند و
البتّه مقصود این گونه احادیث آن است که شما امیر دنیا باشید نه «1» . عاقلی سزاوار نیست که از کالاي ناپایدار دنیا شادمان شود
اسیر دنیا؛ یعنی از دنیا براي بهبود زندگی و رفاه خود استفاده کنید ولی اسیر آن نباشید، به طوري که غم و شادي شما تابع دنیا شود.
5. در این آیات خواندیم که سلیمان قوم سبأ را به لشکرکشی و تبعید تهدید کرد؛ این تهدیدها با چه هدفی صورت گرفت و آیا با
شأن نبوت سلیمان سازگار بود؟ پاسخ آن است که اولًا، سلیمان متوجه شد که ملکهي سبأ، با طرح نقشهاي خواسته است او را
امتحان کند یا با اموال و هدایا بفریبد؛ از این رو ناراحت شد و آنان را تهدید کرد که چرا پاسخ حقطلبی ما را با حیلهگري دادید.
ثانیاً، قوم سبأ مردمی آفتابپرست و بت پرست بودند و بت پرستی نوعی خرافهپرستی است و وظیفهي پیامبران مبارزه با این خرافات
است. سلیمان در مرحلهي اول آنان را به صورت مسالمتآمیز به راه خدا فراخواند، ولی آنان به جاي آن که معجزه و دلیل بطلبند،
به فکر حیله و فریب افتادند؛ از این رو سلیمان در مرحلهي دوم تلاش کرد که با تهدید آنان را از خرافهپرستی بازدارد. تفسیر قرآن
6. هدف لشکرکشی پیامبران الهی، کشتار نیست؛ از این رو سلیمان قوم سبأ را تهدید به قتل نکرد، بلکه مهر جلد پانزدهم، ص: 186
با بیان انبوه لشکر خویش آنان را به تبعید و خواري تهدید کرد؛ یعنی تهدید آنان براي باز آمدن به راه حقپرستی بود و میخواست
که آنان بهراسند و دست از آفتابپرستی بردارند. شاید هم این تهدید به خاطر آن بود که تبعید از سرزمین آباد سبأ براي دنیاطلبان،
از کشتهشدن سختتر بود. 7. سلیمان دشمنان خود را غافلگیر نکرد، بلکه از مدتها قبل اعلان جنگ کرد تا دشمن بتواند بیندیشد
و راه حق را انتخاب کند و اگر راه باطل را برگزید آمادهي نبرد شود. آموزهها و پیامها: 1. رهبر جامعه امیر دنیا باشد، نه اسیر دنیا.
2. هرگاه هدایاي مردم را دیدید، مواهب الهی را فراموش نکنید. 3. خوشحالی (و ناراحتی) دنیاطلبان تابع دنیاست. 4. رهبران الهی
مراقب دامهاي دنیا و طرحهاي دشمن باشند و فریب نخورند. 5. (اگر راه مسالمت آمیز به نتیجه نرسید) با قدرت و تهدید دربرابر
مشرکان بایستید. 6. هدایاي فریبکاران را رد کنید و به توطئهگران پاسخی دندانشکن بدهید. 7. رهبران الهی لشکري عظیم فراهم
آورند، اما آنرا براي اهداف الهی به کار گیرند. *** ، ص: 187 قرآن کریم در آیات سی و هشتم تا
40 . قَالَ یَا أ یُّهَا المَلأُ أ یُّکُمْ - چهلم سورهي نمل به قدرت اطرافیان سلیمان براي آوردن تخت او اشاره میکند و میفرماید: 38
یَأتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أنْ یَأ تُو نِی مُسْلِمِینَ* قَالَ عِفْریتٌ مِنَ الجِنِّ أ نَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإنِّی عَلَیْهِ لَقَوِيٌّ أمِینٌ* قَالَ
الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الکِتَابِ أ نَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أنْ یَرْتَدَّ إلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أأشْکُرُ أمْ
اي اشراف! کدام یک از شما تخت او را براي من » : أکْفُرُ وَمَنْ شَ کَرَ فَإنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ (سلیمان) گفت
من آن را نزد تو میآورم پیش از آن که از جایگاهت » : زیرکی از جنّیان گفت *«؟ میآورد پیش از آن که تسلیم شده نزد من آیند
من » : کسی که علمی از کتاب (الهی) نزدش بود، گفت *«! برخیزي درحالی که قطعاً من براي این (کار) نیرومندي درستکار هستم
و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزدش ثابت دید گفت: «! پیش از آن که چشمت را بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد
این از بخشش پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا سپاسگزاري میکنم یا ناسپاسی مینمایم؟! و هرکس سپاسگزاري »
کند، پس فقط به سود خودش سپاسگزاري میکند، و هرکس ناسپاسی کند پس (زیانی به خدانمی رساند؛ چرا) که پروردگار من،
نکتهها و اشارهها: 1. درآیات پیشین بیان شد که حضرت سلیمان علیه السلام ملکهي سبأ را به حق دعوت «. توانگري ارجمند است
کرد و او هدایایی براي سلیمان علیه السلام فرستاد تا بتواند به آفتابپرستی خود ادامه دهد، ولی او هدایا را قبول نکرد و آنان را به
لشگر کشی تهدید کرد. ملکهي سبأ تصمیم گرفت که خود براي تحقیق بیشتر به نزد سلیمان بیاید؛ ،
ص: 188 از این رو به همراه گروهی از سران قوم سبأ از یمن به سوي سلیمان حرکت کرد، تا ببیند سلیمان چه آیینی دارد. 2. خبر
صفحه 62 از 122
حرکت ملکهي سبأ به سلیمان رسید و او تصمیم گرفت که با انجام کاري اعجازآمیز و قدرت نمایی شگرف، تعجّب ملکهي سبأ را
برانگیزد و او را متوجه سازد که سلیمان به قدرت ما فوق طبیعی خدا متصل است، تا بهراحتی، آیین توحید را بپذیرد. 3. سلیمان از
اطرافیان خود خواست که تخت ملکهي سبأ را در مدت کوتاهی از یمن به صورت اعجازآمیزي بیاورند، به طوري که قبل از رسیدن
ملکهي سبا، تخت او نزد سلیمان باشد تا او این حرکت اعجازآمیز را ببیند و به حقّانیت نبوّت سلیمان پیببرد. 4. دو نفر براي آوردن
تخت اعلام آمادگی کردند، یکی عفریتِ جن بود که گفت: من قبل از آن که از جا برخیزید آن را میآورم. و دیگري آصف بن
برخیا بود که گفت: من آن را در کمتر از یک چشم برهم زدن میآورم. ظاهر آیه آن است که نفر دوّم (یعنی آصف بن برخیا)
به معناي فرد زیرك و قوي یا فرد گردنکش و خبیث است و در این جا معناي « عِفریت » . این کار را به عهده گرفت و انجام داد. 5
6. در مباحث اعجاز بیان شده که افراد غیر مؤمن نیز میتوانند با «1» . اول مناسبتر است، زیرا این عفریت از اطرافیان سلیمان بود
ریاضتهاي سخت و مبارزه با نفس، کارهاي خارق العاده انجام دهند. هرچند کارهاي آنان محدود و مغلوب است. از این رو
زمان بیشتري را براي آوردن تخت پیشنهاد کرد؛ ، ص: 189 چون قدرت او محدودتر بود. « عفریت »
7. توانایی و امانتداري دو شرط اساسی براي مأموران حکومت است و بدون آنها کارهاي جامعه به سامان نمیرسد. 8. مفسران نام
گفتهاند، او فردي با ایمان، دانشمند و از نزدیکان سلیمان علیه السلام بود و « آصف بن برخیا » ، شخصی را که دانشی از کتاب داشت
9. مقصود از دانشی که آصف بن برخیا از کتاب داشت، «1» . اورا وزیر و خواهر زادهي سلیمان دانستهاند که وصی سلیمان نیز بود
چیست؟ او آگاهی عمیقی از کتابهاي آسمانی یا لوح محفوظ (: علم الهی) داشت، به طوري که به او قدرت فوق العادهاي
بخشیده بود. و به همین خاطر توانست تخت ملکهي سبأ را از گوشهي کاخ او در یمن، درچشم برهم زدنی نزد سلیمان حاضر سازد.
با خبر بوده است؛ همان نام بزرگی که همه چیز در برابر آن « اسم اعظم الهی » برخی از مفسران برآناند که آصف بن برخیا از
خاضع میشوند و به انسان قدرت فوقالعاده میدهد. البتّه اسم اعظم الهی از مقولهي الفاظ نیست که کلمهاي گفته شود و کاري
بزرگ صورت گیرد، بلکه منظور آن است که انسان محتواي نام الهی را در وجود خود پیاده کند و با آن تکامل، یابد و مظهر اسم
10 . سلیمان پیامبر میتوانست خودش آن کار اعجاز آمیز «2» . الهی شود. این تکامل معنوي به او علم و قدرت فوق العاده میبخشد
را انجام دهد، اما خواست که مقام آصف بن برخیا، که وصی او بود، برهمگان معلوم شود و درضمن، شاگردان او بتوانند
تواناییهاي خود را به نمایش بگذارند که دلیل ، ص: 190 بر عظمت رهبر و استاد آنها بود. 11 . در
در آیهي فوق « کسی که دانشی از کتاب داشت » احادیث روایت شده که برخی اصحاب از پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد
پرسیدند؟ و حضرت فرمود: او وصیّ برادرم، سلیمان بن داود است. و نیز از آن حضرت درمورد آیهي 43 سورهي رعد پرسیدند که
البتّه جالب آن «1» . حضرت فرمودند: او برادرم علی بن ابی طالب است ؟« دانش کتاب نزد اوست » از شخصی سخن میگوید که
دانش » میکند که مقصود علم جزئی است و در مورد امام علی علیه السلام تعبیر « دانشی از کتاب » است که در مورد آصف تعبیر
میکند که علم کلّی است. 12 . چرا سلیمان بدون اجازه تخت ملکهي سبأ را از کاخ او خارج ساخت؟ پاسخ آن است که اولًا « کتاب
این کار براي هدف بزرگ هدایت او و نشان دادن معجزه بود و ثانیاً، معمولًا پادشاهان از خود چیزي ندارند، بلکه همه از آنِ مردم
است و پیامبران نیز حقّ تصرف در اموال عمومی را دارند. 13 . در آیات فوق بیان شد که آصف، در چشم برهم زدنی، تخت
ملکهي سبأ را از یمن آورد و نزد سلیمان حاضر کرد. این کار خارق العاده و اعجاز آمیز بود. خارق العاده به معناي انجام دادن کار
محال نیست، بلکه به معناي آن است که شخصی بتواند با نیروي برتر، برخلاف قوانین رایج طبیعی عمل کند، و کاري را بکند که
دیگران درآن شرایط نمیتوانند بکنند. شاید آصف با دانش برتري که داشت تخت را به صورت امواج نور و باسرعت نور منتقل
15 . سلیمان نعمتها را از خدا و وسیلهاي براي امتحان کرد یا کاري دیگر نمود. ، ص: 191
سپاسگزاري خویش میدانست. این رويکردِ سلیمان نسبت به نعمتهاي الهی، انسان را از ناسپاسی و کفران بازمیدارد و یکی از
صفحه 63 از 122
معیارهاي شناخت و جدایی دنیا طلبان مغرور از مردان الهی است. 16 . هرکس سپاسگزاري کند به سود خودش است، زیرا شکر
نعمت، نعمتت افزون کند. و هرکس کفران و ناسپاسی نماید به خدا زیانی نمیرساند؛ زیرا خدا توانگر است، ولی در هر حال خدا
کریم است و حتی به افراد ناسپاس نعمت میدهد. 17 . سپاس نعمت گاهی با گفتار است و گاهی با عمل. شکر عملی آن است که
انسان اسراف نکند و نعمتهاي الهی را در مسیر و هدف اصلی مصرف کند نه در راه کفر و گناه. آموزهها و پیامها: 1. خدا به
مردان الهی، قدرتهاي فوق العاده عنایت میکند تا براي هدایت مردم کارهاي معجزهآسا انجام دهند. 2. گاهی اعجاز، درسرعت
عمل است. 3. جنیّان نیز درخدمت سلیمان بودند. 4. مأموران حکومتی باید افرادي توانا و امانتدار باشند. 5. به مأموران و اطرافیان
خویش فرصت دهید تا تواناییهاي خود را بروز دهند. 6. نعمتهاي الهی براي امتحانِ سپاسگزاري و ناسپاسی شماست. 7. سود
سپاسگزاري و زیان ناسپاسی هر کس، به خود او بازمیگردد. *** ، ص: 192 قرآن کریم در آیات
43 . قَالَ نَکِّرُوا - چهل و یکم تا چهل و سوم سورهي نمل به آزمایش ملکهي سبأ و یکتاپرست شدن او اشاره میکند و میفرماید: 41
لَهَا عَرْشَ هَا نَنظُرْ أتَهْتَدِي أمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لا یَهْتَدُونَ* فَلَمَّا. جَاءَتْ قِیلَ أهَکَ ذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأ نَّهُ هُوَ وَاوتِینَا العِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَکُنَّا
تخت او را برایش ناشناس سازید؛ تا ببینیم » : مُسْلِمِینَ* وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ (سلیمان) گفت
آیا تخت تو این » : و هنگامی که (ملکه) آمد، (به او) گفته شد *«!؟ آیا رهنمون میشود، یا از کسانی است که رهنمون نخواهند شد
و آنچه را جز خدا *«. چنانکه گویی این، آن است! و پیش از این به ما دانش داده شد و تسلیم شده بودیم » : گفت «؟ گونه است
همواره میپرستید، اورا (از خدا پرستی) بازداشت، [چرا] که او از گروه کافران بود. نکتهها و اشارهها: 1. سلیمان پیامبر صلی الله علیه
و آله میخواست با آوردن تخت و تغییرات ظاهري آن، هوش ملکهي سبأ را آزمایش کند و هدف او از این آزمایش آن بود که
میزان عقل و منطق او را دریابد و ببیند که با چه نوع دلایلی در باب مسائل عقیدتی با او سخن بگوید. یا ببیند ملکهي سبأ تا چه
رهنمون شدن او براي « هدایت ملکهي سبأ » 2. مقصود از «1» . اندازه توانایی پذیرش مسئولیت حکومتی یا شایستگی همسري را دارد
شناخت تخت خود، یا هدایت او به راه خدا از طریق شناخت معجزه بود. ظاهر آیه با معناي اول سازگارتر است، اما به هرحال معناي
3. هنگامی که از ملکهي سبأ پرسیدند این تخت توست؟ با اول مقدمهي معناي دوم است. ، ص: 193
هوشمندي جواب داد گویا این همان تخت من است. اگر میگفت شبیه آن است، خطا کرده بود و اگر میگفت خود آن است،
خلاف احتیاط سخن گفته بود، چون آوردن تخت او به صورت عادي و در مدتی کوتاه بعید به نظر میرسید. 4. از لحن ملکهي سبأ
استفاده میشود که او تخت خود را شناخته و متوجه شده بود که این کار معجزهآسا براي آزمایش و هدایت اوست. از این رو بلا
فاصله اشاره کرد که ما قبلًا به نبوّت سلیمان پی برده و تسلیم حق شده بودیم، پس نیازي به معجزهي جدید و آزمایش و هدایت ما
آموزهها و پیامها: 1. مبلّغان الهی هرکس را با روش مناسب او آزمایش و هدایت کنند. 2. رهبران الهی هوش رهبران «1» . نیست
مخالف خود را بیازمایید (و متناسب با آنان برنامهریزي کنند و با آنان سخن بگویند). 3. به پرسش مردان الهی، با دقت و احتیاط
و گفتوگو) و آوردن دلایل (اعجازآمیز) ملتی را از شرك «2» پاسخ دهید و تسلیم حق باشید. 4. چه بسا میتوان (با ارسال نامه
نجات داد. *** ، ص: 194 قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم سورهي نمل به آزمایش دوم ملکهي
سبأ و اعتراف و تسلیم او اشاره کرده، میفرماید: 44 . قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّۀً وَکَشَ فَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إنَّهُ صَرْحٌ
و «! داخل صحن [قصر] شو » : مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ للَّهِ رَبِّ العَالَمِینَ به او گفته شد
هنگامی که آن را دید، پنداشت که آن آبگیري ژرف است، و دو ساق (پاي) ش را نمایان کرد، (تا وارد آب شود، ولی سلیمان)
پروردگارا! درحقیقت من به خودم ستم کردم؛ و (اینک) با » : ملکهي سبا) گفت ) «. در واقع این صحن صافی از بلورها است » : گفت
نکتهها و اشارهها: 1. بسیاري از مفسران قرآن نوشتهاند که سلیمان علیه «. سلیمان تسلیم خدایی شدم که پروردگار جهانیان است
تا بدین «1» . السلام قبل از ورود ملکهي سبأ، دستور داد که کاخی مجلل تهیه کنند و تالار یا حیاط قصر را از بلور صاف بسازند
صفحه 64 از 122
وسیله ملکهي سبأ قدرت و هنر دستگاه حکومتی سلیمان را دریابد و متوجه شود که تمام تخت و تاج زیبا و باشکوه او در برابر آن
کوچک است. این کار سلیمان علیه السلام هرچند هزینهي زیادي در برداشت، ولی موجب شد که ملکهي سبأ تسلیم حق شود و
تفسیر «2» . نیازي به لشکرکشی نباشد. مسلماً لشکرکشی سلیمان به سرزمین یمن مخارج بیشتر و ضایعات فراوانی به دنبال داشت
2. در این آیه اشاره شده که ملکهي سبأ اعتراف کرد که قبلًا به خویشتن ستم کرده که قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 195
آفتابپرست بوده است. آفتابپرستی شرك است و شرك، نوعی ظلم به خویش است که انسان با تمام استعدادهایش در برابر
موجودي پستتر از خود سجده کند. 3. ملکهي سبأ قبلًا متوجه حقانیّت نبوّت سلیمان علیه السلام شده و مسلمان شده بود، اما اکنون
با دیدن معجزات و حقایق دیگر به مرتبهي بالاتري از ایمان رسیده بود؛ از این رو مجدداً تسلیم پروردگار شد و ایمان آورد و
مسلمان شد. آري؛ تسلیم حق شدن و اسلام، دین همهي پیامبران الهی بود. 4. ملکهي سبأ گفت: من به همراه سلیمان تسلیم
پروردگار شدم؛ یعنی راه خدا راه همراهی و برابري است، نه راه پادشاهان ستمگر که یکی اسیر و دیگري امیر است. 5. در قرآن
کریم در مورد پایان کار ملکهي سبأ که به خیل مؤمنان صالح پیوست مطلبی بیان نشده است که آیا به کشور خود بازگشت یا
همسر سلیمان شد یا با یکی از پادشاهان یمن به نام تُبَّع ازدواج کرد. البتّه این مطالب چون فواید تربیتی و هدایتی نداشته در قرآن
6. . داستان سلیمان با یادآوري علم سلیمان آغاز و با «1» . نیامده است، ولی مشهور آن است که ملکهي سبأ با سلیمان ازدواج کرد
تسلیم ملکهي سبأ به درگاه الهی پایان میپذیرد. این داستان براي پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان مکه که تحت فشار مشرکان
. بودند، بسیار الهامبخش و امیدآفرین و نوعی دلداري به آنان بود. ، ص: 196 آموزهها و پیامها: 1
رهبران الهی صحنههاي عجیب کشور را به رهبران دیگر نشان دهند تا عظمت علم، هنر و صنعت آنها را دریابند. 2. اگر به اشتباه
خود پیبردید، اعتراف کنید و تسلیم حق شوید. 3. هدف رهبران الهی، حکومت بر دیگران نیست، بلکه همراه شدن با آنان، در
تسلیم در برابر پروردگار است. ***
ماجراي قوم ثمود و صالح پیامبر
قرآن کریم در آیهي چهل و پنجم سورهي نمل به ماجراي قوم ثمود و اختلاف آنان در برابر دعوت توحیدي صالح پیامبر اشاره
میکند و میفرماید: 45 . وَلَقَدْ أرْسَلْنَا إلَی ثَمُودَ أخَاهُمْ صَالِحاً أنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِ مُونَ و یقیناً به سوي (قوم) ثمود،
برادرشان صالح را فرستادیم که: خدا را بپرستید؛ و بناگاه آنان دو دستهي (مؤمن و کافر) شدند، که با یکدیگر کشمکش
میکردند. نکتهها و اشارهها: 1. سرگذشت صالح پیامبر علیه السلام و قوم ثمود در سورههاي متعدد قرآن، همچون اعراف، هود،
در این سوره نیز این سرگذشتِ چهارمین پیامبر است «1» . اسراء و شعراء آمده و درهر مورد از زاویهاي خاص بدان توجه شده است
برانگیخته شد. او در یک منطقهي کوهستانی میان « ثمود » که بیان میشود. 2. صالح یکی از پیامبران الهی است که درمیان قوم
تفسیر قرآن مهر «3» . و برخی مفسران برآناند که او در منطقهي یمن زندگی میکرد «2» حجاز و سوریه (: شام) زندگی میکرد
است؛ یعنی صالح را برادر قوم خویش میخواند. این تعبیر نهایت « برادرشان » به معناي « أخاهُم » 3. تعبیر جلد پانزدهم، ص: 197
دلسوزي صالح را نسبت به ملت خویش نشان میدهد. 4. در این آیه هدف اساسیصالح را دعوت به یکتاپرستی و توحید معرفی
کرده است. آري؛ این اصل اساسی و زیربناي دعوت همهي پیامبران الهی است. 5. در این آیه به درگیري دو گروه در قوم ثمود
اشاره شده است و در آیهي 75 سورهي اعراف این دو گروه را مؤمنان مستضعف و کافران مستکبر میخواند که دربارهي نبوت
. صالح و معارفی که آورده بود به کشمکش و بحث پرداختند. آموزهها و پیامها: 1. فراخون به توحید هدف پیامبران الهی است. 2
در طول تاریخ، دعوت پیامبران، موافقان و مخالفانی داشته است. 3. رهبران الهی و مبلغان دینی براي ملت خود همچون برادر باشند.
*** قرآن کریم در آیات چهل و ششم و چهل و هفتم سورهي نمل به گفتمان صالح با قومش و فال بد آنان اشاره کرده،
صفحه 65 از 122
میفرماید: 46 و 47 . قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَۀِ قَبْلَ الحَسَنَۀِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ* قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَنْ مَعَکَ قَالَ
اي قوم [من ! چرا پیش از نیکی، به بدي شتاب میورزید؟! چرا از خدا طلب » : طَائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أ نْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ (صالح) گفت
«. به تو و به کسانی که با تو هستند فال بد زدیم » : قوم ثمود) گفتند ) *«. آمرزش نمیکنید؟ باشد که شما (مشمول) رحمت شوید
فالِ (نیک و) بد شما نزد خداست؛ بلکه شما ، ص: 198 گروهی هستید که آزمایش » : (صالح) گفت
نکتهها و اشارهها: 1. از این آیه و آیهي 77 سورهي اعراف استفاده میشود که صالح پیامبر، قوم خود را اندرز داد و از «. میشوید
عذاب الهی برحذر داشت، ولی آنها پند نگرفتند و با اصرار از صالح خواستند که اگر راست میگویی، عذاب موعود را بر ما فرو
فرست. 2. پس از این همه لجاجت و سرکشی بازهم صالح پیامبر آنان را اندرز داد که براي نزول عذاب تلاش نکنید، چون اگر
.3 «1» . عذاب الهی فرا رسد شما نابود خواهید شد؛ پس اگر نشانه و معجزهي راستگویی مرا میخواهید، نشانههاي نیک بخواهید
در این آیات اشاره شده که طلب آمرزش و استغفار زمینه ساز نزول رحمت الهی است؛ زیرا استغفار گناهان انسان را پاك میکند و
ظرف وجود آدمی را براي فرود رحمت الهی آماده میسازد. 4. قوم ثمود، نسبت به صالح پیامبر و یاران او فال بد میزدند و
بدبختیها، مشکلات و خشکسالی را نتیجهي قدم آنان میپنداشتند. آنان میخواستند با این حربهي خرافی، منطق نیرومند صالح را
و بخت و طالع و پیروزي و شکست شما همه نزد « فال بد » درهم بکوبند. 5. صالح پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان پاسخ داد که
. خداست؛ خداي حکیمی که طبق شایستگیهاي افراد نعمت میدهد و شایستگیها هم بازتاب عقاید، اعمال و گفتار شماست. 6
دراصل به معناي پرنده است و از آن جا که عربها به پرندگان فال بد میزدند، این تعبیر براي فال بد زدن آمده است. مثلًا « طَیَّرنا »
فال «2» . اگر پرندهاي از طرف چپ به راست حرکت میکرد آن را به فال بد میگرفتند و دلیل شکست و ناکامی خود میدانستند
بد مخصوص عصر جاهلیت عرب نیست. این خرافه در جهان امروز نیز دیده میشود، مثل اعتقاد به نحس بودن عدد 13 و هنوز در
برخی ، ص: 199 مکانها بازار رمالان و فالگیران رونق دارد. حتی گاهی در انتخابات ریاست
جمهوري آمریکا این گونه پیش گوییها رونق میگیرد و دست به دامن پیش گویان میشوند که چه کسی پیروز میشود. 7. اسلام
با خرافات و فال زدن مقابله کرده که نمونهي آن در همین آیه مشهود است. قرآن از قول صالح پیامبر حکایت میکند که فال شما
وسرنوشت شما نزد خداست و شما در زندگی مورد آزمایش قرار گرفتهاید و مشکلات و مصیبتها بر اثر اعمال بد شماست؛ پس
به دنبال خرافات و فال بد زدن نروید بلکه بکوشید با اصلاح کارها و برنامههاي خودتان مشکلات را برطرف سازید. آموزهها و
پیامها: 1. به سوي نیکیها بشتابید و چیزهاي بد را طلب نکنید. 2. استغفار زمینهساز رحمت الهی است. 3. فال بد زدن خرافهاي بیش
نیست و سرنوشت شما به دست خداست. 4. آزمایشهاي الهی را به فال بد تفسیر نکنید. *** قرآن کریم در آیات چهل و هشتم و
چهل و نهم سورهي نمل به گروهکهاي تبهکار و نقشههاي آنان براي نابودي صالح و خانوادهاش اشاره میکند و میفرماید: 48 و
49 . وَکَانَ فِی المَدِینَۀِ تِسْعَۀُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ وَلا یُصْ لِحُونَ* قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ
بایکدیگر به » : أهْلِهِ وَإنَّا لَصَادِقُونَ و درآن شهر، نُه قبیلهي کوچک بودند کهدر زمین فساد میکردند واصلاح نمیکردند.* گفتند
خدا قسم یاد کنید، که حتماً به او و خانوادهاش شبیخون میزنیم (و صالح را به قتل میرسانیم؛) سپس به طور قطعی به سرپرست
، ص: 200 «. (خون) او میگوییم: در محل هلاکت خاندانش حاضر نبودهایم و ما حتماً راستگوییم
به معناي جمعیت کمتر از ده یا چهل نفر است. از این تعبیر استفاده میشود که نُه گروهک تبهکار و « رَهْط » . نکتهها و اشارهها: 1
فسادگر در میان قوم ثمود وجود داشتند. 2. گروهکهاي تبهکار قوم ثمود، نه تنها فساد میکردند، بلکه بعد از آن پشیمان
نمیشدند و در صدد توبه و اصلاح گذشتهي خویش برنمیآمدند، یعنی به فساد خود ادامه میدادند. 3. دراین آیات بیان شده که
گروهکهاي تبهکار به خدا سوگند میخوردند که صالح و خانوادهاش را بکشند. جالب آن است که آنان خدا را قبول داشتند؛
یعنی مشرکان بت پرستی بودند که خدا را خالق جهان میدانستند و نام او را مقدس میشمردند و براي جنایات ضد انسانی خود به
صفحه 66 از 122
نام او قسم میخوردند. 4. گروهکهاي تبهکار قصد شبیخون و حملهي غافلگیرانهي شبانه داشتند؛ یعنی آنان از طرفداران و قبیلهي
صالح وحشت داشتند و از این رو نمیخواستند در روز و به طور علنی به صالح حمله کنند، بلکه نقشه کشیدند که شبانه حمله کنند،
5. گروهکهاي تبهکار قوم ثمود آنقدر بیرحم بودند که میخواستند علاوه برصالح خانوادهي «1» . سپس کارخود را انکار کنند
. بیگناه او را نیز بکشند، درحالی که آنان با خانوادهي او درگیري نداشتند. این نهایت ددمنشی آنان را نشان میدهد. 6
گروهکهاي تبهکار و ضد دین، از وسایلی همچون سوگند دسته جمعی و سخنان دروغ بهره میبردند. سپس تبلیغات میکردند
که ما راستگوییم و در این جنایات دخالتی نداشتهایم. ، ص: 201 این روشی است که گروهکهاي
. ضد دین در عصر حاضر نیز پی میگیرند و مردان الهی را ترور، سپس شهادت آنان را انکار میکنند. آموزهها و پیامها: 1
گروهکهاي تبهکار مخالف راه رهبران الهی هستند (پس مراقب و آماده باشید). 2. گروهکهاي تبهکار، در راه اصلاحات گامی
برنمی دارند. 3. مراقب نقشهها و دروغهاي گروهکهاي ضد دین باشید. 4. فریب تبلیغات گروهکها را نخورید، این
دروغگویان، خودرا کاملًا راستگو جلوه میدهند. 5. گروهکهاي ضد دین، از مقدسات الهی (همچون قسم) سوء استفاده
میکنند (پس مواظب باشید). 6. مراقب باشید که گروهکهاي تبهکار، درپی ترور رهبران الهی هستند. *** قرآن کریم در آیات
پنجاهم تا پنجاه و سوم سورهي نمل به پاسخ الهی به نیرنگ گروهکها و فرجام عذابآلود آنان و نجات مؤمنان پارسا اشاره
53 . وَمَکَرُوا مَکْراً وَمَکَرْنَا مَکْراً وَهُمْ لا یَشْعُرُون* فَانظُرْ کَیْفَ کَ انَ عَاقِبَۀُ مَکْرِهِمْ أ نَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ - میکند و میفرماید: 50
أجْمَعِینَ* فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَۀً بِمَ ا ظَلَمُوا إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَۀً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ* وَأنجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَ انُوا یَتَّقُونَ و با فریبی، فریبکاري
کردند و (ماهم) با ترفندي، ترفند زدیم، در حالی که آنان (با درك حسّی) متوجه نمیشدند.* و بنگر فرجام فریب آنان چگونه
بود، که ما آنان و قومشان را همگی درهم کوبیدیم.* این خانههاي آنان است، در حالی که به خاطر ستمشان فرو ریخته است؛ قطعاً
در این (ماجرا) نشانهاي (عبرت آموز) است براي گروهی که میدانند.* و کسانی را که ایمان آورده و همواره خودنگهداري (و
پارسایی) میکردند، نجات دادیم. ، ص: 202 نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن
است که سرنوشت مؤمنان و کافران را در برابر یکدیگر به تصویر میکشد و فرجام عذابآلود مخالفان پیامبران و نجات مؤمنان را
درتاریخ نشان میدهد تا درس عبرتی براي آیندگان باشد. در این آیات نیز فرجام مخالفان صالح و مؤمنان قوم ثمود را به تصویر
در کارهاي نیک یا بد است، و مخصوص نیرنگ زدن « چارهاندیشی و نقشه کشیدن » در کلام عرب به معناي « مَکْر » . کشیده است. 2
در کارهاي بد نیست؛ از این رو به هر طرح و نقشهاي که دیگران را از رسیدن به مقصود باز دارد، مکر گفته میشود. پس این واژه
درمورد انسانها ممکن است به معناي توطئههاي زیانآور باشد، اما درمورد خدا به معناي نقشهاي براي خنثیسازي توطئهي
3. برخی از مفسران حکایت کردهاند که صالح پیامبر صلی الله علیه و آله براي راز و نیاز به کوهی درکنار شهر «1» . فسادگران است
میرفت و شکاف آن کوه معبد او بود. گروهکهاي فسادگر تصمیم گرفتند که شبانه در کنار کوه کمین نموده، او را ترور و سپس
این کار را انکار کنند. اما خدا نیز نقشه کشید و توطئهي آنان را خنثی کرد؛ یعنی هنگامی که درکنار کوه کمین کرده بودند، کوه
خمیر مایهي دکان شیشهگر سنگ است عدو شود سبب «2» . ریزش کرد و صخرهي بزرگی برسرآنان فرودآمد و همگی نابود شدند
4. ستمکاري قوم ثمود، موجب عذاب آنان و خالی ماندن خیر اگر خدا خواهد (صائب) ، ص: 203
این حقیقت در طول تاریخ درمورد ملتها و شهرها و «1» . خانههاي آنان شد؛ یعنی ستمکاري انسان را خانهخراب میکند
حکومتهاي بسیاري تجربه شده است. 5. در آیات قرآن درمورد عذاب قوم ثمود تعبیرات مختلفی آمده است؛ آنان گرفتار زمین
شدند. ممکن است نخست صاعقهاي همراه با صداي مهیب فرودآمده و لرزش شدیدي «4» یا صاعقه «3» یا بانگ مرگبار «2» لزره
6. نابودي قوم ثمود، در اثر قتل شتر معجزهآمیزي بود که صالح آورده «5» . بر زمین افتاده و ستمکاران قوم ثمود نابود شده باشند
بود و ما جراي آن در آیات 65 تا 67 سورهي هود بیان شده است. پس ممکن است که بعد از ماجراي ترور صالح، گروهکهاي
صفحه 67 از 122
تبهکار نابود شده باشند ولی به مشرکان دیگر مهلت داده شده، سپس براثر لجاجت و قتل شتر معجزهآمیز، آنان نیز گرفتار عذاب
یا این که قوم ثمود نخست شتر را نابود کردند و صالح اعلان کرد که سه روز دیگر عذاب میشوید، از این «6» . شده باشند
7. برخی مفسران حکایت کردهاند که مؤمنان با تقوایی «7» . روتصمیم به ترور صالح گرفتند که موفق نشدند و خودشان نابود شدند
، ص: «8» . کوچ کردند « حَضرموت » که همراه صالح نجات یافتند، چهار هزار نفر بودند که به منطقهي
204 آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت مؤمنان و کافران قوم ثمود عبرت بگیرید. 2. خدا نقشهي مخالفان راه خویش را خنثی
میسازد و آنان را درهم میکوبد. 3. مخالفان توطئهگر، در برابر نقشههاي سرّي خدا قرار دارند. 4. هرکس با رهبران دینی نیرنگ
بازد، خودش را به هلاکت میاندازد. 5. ستمکاري عامل خانهخرابی است. 6. ایمان و پارسایی عامل نجات است. ***
ماجراي قوم لوط
قرآن کریم در آیات پنجاه و چهارم و پنجاه و پنجم سورهي نمل به سرگذشت لوط پیامبر و اعتراض او به هم جنس گرایی قومش
اشاره میکند و میفرماید: 54 و 55 . وَلُوطاً إذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أتَأ تُونَ الفَاحِشَۀَ وَأ نْتُمْ تُبْصِرُونَ* أئِنَّکُمْ لَتَأ تُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ
آیا [عمل زشت (ي) را مرتکب میشوید، در حالی که شما » : بَلْ أ نْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ و یادکن لوط را، هنگامی که به قومش گفت
(نتایج شوم آن را) میبینید؟!* آیا واقعاً شما از روي شهوت، به غیر از زنان به سراغ مردان میروید؟! بلکه شما گروهی هستید که
نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین سورهي نمل، سرگذشت موسی، داود، سلیمان و صالح علیهم السلام بیان شد «. نادانی میکنید
و اینک در این آیات سرگذشت لوط علیه السلام را بیان کرده است. ماجراي زندگی و مبارزات این پیامبر الهی درسورههاي
2. چرا قرآن سرگذشت برخی اعراف، هود، حجر، شعراء، انبیاء و عنکبوت آمده است. ، ص: 205
پیامبران و ملتها را تکرار میکند؟ در این جا دو پاسخ اساسی میتوان داد: الف) با دقت در آیات روشن میشود که مطالب
سورههاي مختلف درمورد هر ملت یا پیامبر، تکراري نیست بلکه در هرمورد نکتهاي تازه بیان کرده یا تکرار آیه مقدمهاي براي
مباحث دیگر بودهاست. ب) قرآن یک کتاب تاریخی نیست که از تکرار صرف نظرکند، بلکه یک کتاب تربیتی است که گاهی
لازم است مطالب مهم را بارها گوشزد کند و از زوایاي مختلف آن را مطرح و بررسی نماید و در جهات گوناگون از آن نتیجه
بگیرد. و از آن جا که مسألهي هم جنس بازي انحراف بزرگی است قرآن این مطلب را بارها مطرح کرده و خطرهاي آن را
بود که به آن حضرت ایمان آورده و همراه ایشان هجرت «1» خویشاوند ابراهیم علیه السلام « لوط » گوشزد نموده است. 3. حضرت
کرده بود و ابراهیم پیامبر بزرگ خدا، لوط را به منطقهاي ثروتمند از شامات فرستاد که در آن جا فحشا رواج داشت. در احادیث
آمده است که قوم لوط مردمی بخیل بودند و به همین جهت با هم جنسگرایی مهمانان خویش را اذیت میکردند، تا از آنان
یعنی ریشهي انحراف آنان بُخل و دنیادوستی بود.) و در برخی دیگر از احادیث آمده است که همجنسگرایی توسط ) «2» بترسند
و آنها چنان به این عمل زشت علاقهمند شده بودند که حتی پیشنهاد ازدواج با دختران لوط را «3» شیطان به آنان آموزش داده شد
، ص: 206 ماجراي قوم لوط در سورههاي اعراف، هود، حجر، شعراء، انبیاء، نمل و «4» . نمیپذیرفتند
عنکبوت آمده است. 4. بخش مهمی از تبلیغات حضرت لوط، مبارزه با فحشا و منکرات جنسی بود که مهمترین مشکل جامعهي او
عمل زشت هم « فاحشه » به معناي کارهاي بسیارزشت است که زشتی آن آشکار است و در این جا مقصود از « فاحشه » .5 «1» . بود
جنس گرایی است. 6. دراین آیات بیان شده که لوط به قوم خود اعتراض میکرد که چرا ایستادهاید و نظاره میکنید که
درجامعهي شما عمل زشت هم جنسبازي صورت میگیرد؟ آیا آثار شوم آن را نمیبینید و متوجه نیستید که حتی کودکان شما
7. خداي متعال وسیلهي تولید مثل را در مردان و زنان قرار داده است و این گناه بزرگی است که انسان راه «2» ؟ درامان نیستند
طبیعی را رها کند و به سراغ همجنسگرایی رود که داراي آثار و عواقب شومی است که برخی از آنها عبارتاند از: الف)
صفحه 68 از 122
ب) از بین بردن هدف اصلی آمیزش جنسی که همان ادامهي نسل است؛ ج) متزلزل شدن «3» ؛ زیانهاي بهداشتی براي هر دو طرف
نظام خانواده. به عبارت دیگر، در ازدواج طبیعی انسان چند چیز است که در لواط نیست؛ مثل ادامهي نسل انسان، تشکیل نظام
، ص: 207 اما متأسفانه در جهان کنونی در برخی «4» . خانواده، رعایت مسائل غریزي و طبیعی و دینی
از کشورهاي مدّعی ترقّی و پیشرفت، ازدواج با همجنس به صورت قانونی درآمده است. 8. در حدیثی از امام صادق علیه السلام
در مورد فلسفهي تحریم همجنسگرایی آمده است: همجنسگرایی، علاقهي خانوادگی میان زن و شوهر را کم و نسل را قطع
قوم لوط آن است که آنان « جهل » 9. مقصود از «1» . میکند و آمیزش جنسی طبیعی را از بین میبرد و فسادهاي زیادي دارد
فراموش کردهاند که هدف از آفرینش دستگاه تناسلی انسان تولید مثل است، نه هم جنس بازي. آري؛ اگر هم جنسگرایان از
هدف آفرینش و عواقب شوم هم جنس بازي آگاه شوند و در مورد آنها بیندیشند، دست از این اعمال زشت برمیدارند. آموزهها و
پیامها: 1. رهبران الهی، با کارهاي زشت در جامعه مبارزه میکنند (و این خط اساسی مردان الهی است). 2. همجنسگرایی عملی
زشت و جاهلانه است. 3. غریزهي جنسی خود را از راه طبیعی ارضا کنید و به سراغ راههاي انحرافی نروید. *** تفسیر قرآن مهر
جلد پانزدهم، ص: 209 بهداشت جنسی از منظر قرآن قرآن کریم همان طور که به بهداشت روحی و روانی انسان اهمیت داده به
بهداشت جسمی و جنسی انسان نیز اهمیت داده و در موارد متعددي قوانین بهداشت جنسی را بیان کرده تا از انحرافات جنسی و از
ابتلاي انسان به بیماريهاي جنسی و پیامدهاي آنها پیشگیري نماید. الف) ممنوعیت زنا: - هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید که
کاري بسیار زشت و راهی ناپسند است (اسراء، 32 ). - زنا نکردن یکی از صفات بندگان خاص خداست (فرقان، 68 ). - پیامبر صلی
3). یادآوري: زناکاري عامل - الله علیه و آله از زنان پیمان گرفت که زنا نکنند (ممتحنه، 12 ). - زناکار مجازات خواهد شد (نور، 2
برخوردهاي اجتماعی و گاهی سبب سقط جنین و فرزندکشی و گسترش بیماريهاي مقاربتی، همچون سفلیس، سوزاك، ایدز و ...
.(29 - 81 و عنکبوت، 28 - میشود. ب) ممنوعیت هم جنسی بازي (لواط): - این انحراف جنسی اختراع قوم لوط است (اعراف، 80
- .(166 - 56 و شعراء، 165 - 81 ؛ نمل، 54 - - هم جنسگرایی نوعی اسرافکاري، تجاوزگري و کاري جاهلانه است (اعراف، 80
- .(79 - 166 و هود، 77 - همجنسبازي نوعی انحراف از مسیر طبیعی و دوري از راه پاك همسرگزینی است (شعراء، 165
37 و ...) ، ص: 210 یادآوري: - همجنسگرایی باعث عذاب قوم لوط شد (قمر، 34 ؛ ذاریات، 32
همجنسبازي موجب سقوط و انحطاط انسان و انتقال بیماريهاي آمیزشی و تأثیرات منفی روانی و فروپاشی خانوادهها و رشد
31 سورهي معارج - 7 سورهي مومنون و 29 - بیماري ایدز میشود. ج) ممنوعیت استمنا (جلق زدن: خود ارضایی): - از آیات 5
ممنوعیت استمنا استفاده شده است. - استمنا از گناهان کبیره و موجب بطلان روزه و زمینهساز تعزیر شرعی است. یادآوري: استمنا
آثار زیانبار روانی، اخلاقی، اجتماعی، ناتوانی جنسی و جسمی را در پی دارد؛ از جمله موجب کمخونی، کمردرد، کم حافظه شدن
از تو دربارهي خون حیض (عادت ماهیانه) پرسش » - : و لاغري میگردد. د) ممنوعیتآمیزش با زنان در حالت عادت ماهیانه
میکنند. بگو: چیز زیانبار و آلودهاي است پس در حالت قاعدگی از زنان کنارهگیري نمایید و با آنها نزدیکی نکنید تا پاك شوند
22 ). و) تعیین قلمرو آزادي جنسی در محدودهي عقد ازدواج: یعنی - ه) ممنوعیت ازدواج با محارم (نساء، 23 «1» .( بقره، 222 ) «....
24 ، روابط جنسی در چهارچوب قوانین شرعی جایز است و بیبند و باري جنسی و انحراف و روابط نامشروع ممنوع است (نساء، 3
227 و احزاب، 49 ). ح) تعیین عدّهي زنان بعد - و 25 ؛ نور، 32 و ...). ز) تعیین مقررات دقیق طلاق و عدّهي زنان بعد از آن (بقره، 8
از وفات شوهرانشان (بقره، 234 ). یادآوري: هر کدام از موارد فوق حکمتها و اسرار اجتماعی، روانی و بهداشتی دارد که ذیل
آیات فوق بیان شد. ، ص: 211 قرآن کریم در آیهي پنجاه و ششم سورهي نمل به پاسخ تهدیدآمیز
قوم لوط و پاكدامنی مؤمنان آن قوم اشاره میکند ومیفرماید: 56 . فَمَ ا کَ انَ جَوَابَ قَوْمِهِ إلَّاأنْ قَالُوا أخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ
خاندان لوط را از آبادیتان اخراج کنید، که آنان مردمی هستند که » : إنَّهُمْ ا نَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ و [لی پاسخ قومش جز این نبود که گفتند
صفحه 69 از 122
دو تفسیر ارائه « آنان مردمی هستند که میخواهند پاكدامن باشند » نکتهها و اشارهها: 1. در مورد جملهي «! پاکدامنی را میطلبند
شده است: نخست آن که قوم لوط، مؤمنان را مزاحم شهوات خویش میدیدند و آنقدر به فساد و انحراف کشیده شده بودند که
پاك بودن را جرم میدانستند و میخواستند مؤمنان را به جرم پاكدامنی از شهر خارج کنند. دوم آن که، قوم لوط در این جمله
البته هر دو احتمال در آیهي فوق قابل جمع است، ولی «1» . لوط و پیروانش را متّهم به تظاهر به پاكدامنی و ریاکاري میکردند
ظاهر آیه همان معناي اول است. 2. این آیه اشاره دارد که اگر گناه و فساد در جامعهاي زیاد شود، کمکم پاکان منزوي میشوند و
3. نکتهي مهمی که از این آیه استفاده میشود آن است که گناهکاران قوم لوط به زشتی و «2» . پاکی جرم محسوب میشود
گناهکاري خویش و پاکی لوط و پیروانش آگاه بودند و به پاكدامنی آنان اعتراف داشتند. ، ص:
4. پاکان جامعهي انسانی، گاهی تحت فشار قرار میگرفتند و به جرم پاکی، تهدید به تبعید میشدند. 5. قوم لوط، شهر را 212
متعلق به گناهکاران میدانستند و با انحصارطلبی میخواستند، لوط و پیروانش را از حقّ شهروندي محروم سازند. آموزهها و پیامها:
1. راه پیامبران، راه پاكدامنی است. 2. گناهکاران قوم لوط هیچگونه منطقی براي دفاع از خویشتن نداشتند، جز خواهی نشوي
. رسوا همرنگ جماعت شو. 3. برخی مخالفتها با رهبران الهی به خاطر گرایش به آزادي جنسی و بی بندوباري است. 4
همجنسبازان، مردمی بیمنطق و زورگو هستند (شما این گونه نباشید). 5. پاكدامن باشید و با همجنسگرایان مبارزه کنید. ***
قرآن کریم در آیات پنجاه و هفتم و پنجاه و هشتم سورهي نمل به فرجام پاکان و ناپاکان قوم لوط اشاره میکند و میفرماید: 57 و
58 . فَأنجَیْنَاهُ وَأهْلَهُ إلَّاامْرَأتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الغَابِرِینَ* وَأمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَسَاءَ مَطَرُ المُنذَرِینَ و او و خاندانش را نجات دادیم؛ جز زنش،
که مقدّر کردیم او از بازماندگان (در شهر) باشد.* و بارشی (از سنگهاي عذاب) بر آنان باراندیم و چه بد است باران هشدار داده
به کسی گفته میشود که همراهانش بروند و او باقی بماند و از آن جا که خانوادهي لوط از « غابِر » . شدگان! نکتهها و اشارهها: 1
به معناي « اهل » .2 ، ص: 213 «1» . شهر رفتند و همسر او در شهر باقی ماند، به او غابر گفته شد
نتیجه میگیریم که در این «1» ، خویشاوندان نزدیک است و از آن جا که پیروان لوط و مؤمنان به او، همگی ازخویشاوندان او بودند
استفاده میشود که همسر لوط، در آغاز زنی غیر منحرف بود، «2» جا پیروان و اهل لوط یک گروه بودند. 3. از آیات دیگر قرآن
ولی بعد راه خیانت را در پیش گرفت و اسرار لوط را براي دشمنان او بازگو میکرد و کافران گناهکار را دوست داشت و از این
4. نکتهي جالبی که از این آیه و آیات سورهي تحریم استفاده میشود آن است که در خانهي «3» . رو همراه آنان گرفتار عذاب شد
پیامبر بودن سبب نجات انسان نمیشود. زن لوط در خانهي مقدسی بود و دچار عذاب شد، ولی زن فرعون که در کاخ فساد و
طغیان بود، با ایمان آوردن به راه موسی نجات یافت. 5. در این آیه به نوع بارانی که بر قوم لوط فرود آمد، اشاره نشده است، اما از
6. در برخی «4» . آیات دیگر قرآن استفاده میشود که این باران معمولی نبود، بلکه این عذاب، بارانی از سنگهاي نشاندار بود
احادیث آمده است که قوم لوط، علاوه بر همجنسگرایی، اهل قمار، هرزهگویی، توهین و پرتاب سنگ به عابرین و کشف عورت
، ص: 214 شاید عذاب آنان با سنگباران آسمانی، تناسبی با گناهان «5» . در انظار عمومی نیز بودهاند
آنان نیز داشته باشد. 7. در اسلام، کیفر همجنسگرایی و لواط، براي فاعل و مفعول، اعدام است. در احادیث آمده است در هنگام
همجنسگرایی، عرش خدا به لرزه در میآید ... و کسی که این کار را انجام دهد، مورد خشم خداست و جایگاهش دوزخ است.
آموزهها و پیامها: 1. در نزد خدا رابطهي مکتبی افراد اصل است، نه رابطهي خویشاوندي. 2. خدا حساب وابستگان منحرفِ «1»
. چهرههاي مقدس را از حساب خودشان جدا میکند (پس ما هم باید حساب اطرافیان شخصیتها را از خودشان جدا بدانیم). 3
خدا همجنسبازان را گرفتار عذاب سختی میسازد. 4. به سرنوشت پاکان و ناپاکان توجه کنید (و عبرت بگیرید و راه صحیح را
انتخاب کنید). *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و نهم سورهي نمل با مقایسهي خدا با معبودان دیگر، به پیامبر صلی الله علیه و آله
دستور ستایش خدا را میدهد و میفرماید: 59 . قُلِ الحَمْدُ للَّهِ وَسَلامٌ عَلَی عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَی أاللَّهُ خَیْرٌ أمَّا یُشْرِکُونَ (اي پیامبر) بگو:
صفحه 70 از 122
ستایش مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگانش (همان) کسانی که برگزیده است؛ آیا خدا بهتراست یا آنچه را شریک (خدا) قرار »
میدهند؟ نکتهها و اشارهها: 1. این آیه خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و به او دستور ستایش خدا و سلام فرستادن
بر پیامبران را میدهد، ولی در حقیقت وظیفهي همهي مردم را مشخص میسازد که در برابر خدا حمد گویید و او را براي صفات
عالی ، ص: 215 بستایید و بر رادمردان الهی و برگزیدگان او درود بفرستید. 2. دستور به سلام کردن
بر پیامبران، اشاره به آن دارد که میان دعوت توحیدي پیامبران اختلاف وتضاد وجود ندارد و آثار و هدایت آنان را بپذیرید و به
3. در برخی احادیث از ائمه علیهم السلام روایت شده که مقصود از بندگان برگزیدهي الهی آلمحمد «1» . هدایت آنان اقتدا کنید
. البتّه این گونه احادیث مصادیق بندگان برگزیدهي الهی را مشخص میسازند و به معناي انحصار نیست. 4 «2» . علیهم السلام هستند
این آیه مقایسهاي کوتاه بین خدا و معبودان دروغین کرده و این مطلب را به صورت پرسشی مطرح نموده و پاسخ آن را به وجدان
مخاطب واگذار کرده است. یعنی بهتر بودن خدایی که منشأ همهي قدرتها و نعمتهاست، آنقدر روشن است که نیاز به پاسخ
ندارد. آموزهها و پیامها: 1. از حمد خدا وبزرگداشت بندگان برگزیدهاش غافل نشوید. 2. (اگر به وجدان خود مراجعه کنید
متوجه میشود که) خدا بهتر از معبودان دروغین است. *** ، ص: 216
نشانه هاي خدا
قرآن کریم در آیات شصتم و شصت و یکم سورهي نمل به نشانههاي خدا در آفرینش جهان و صحنهي طبیعت اشاره میکند و
میفرماید: 60 و 61 . أمَّنْ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأرْضَ وَأنزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأ نْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَۀٍ مَا کَانَ لَکُمْ أنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا
أإلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ* أمَّنْ جَعَلَ الأرْضَ قَرَاراً وَجَعَلَ خِلالَهَا أ نْهَاراً وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ البَحْرَیْنِ حَاجِزاً أإلَهٌ مَعَ اللَّهِ
بَلْ أکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسی که آسمانها و زمین را آفرید؟! و براي شما از آسمان، آبی فرو
فرستاد؛ و بوسیله آن، باغهایی زیبا رویاندیم؛ براي شما (قدرتی) نبود که درخت [هاي آن را برویانید! آیا معبودي با خداست؟!
(نه،) بلکه آنان گروهی منحرفند.* بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسی که زمین را قرارگاهی ساخت، و میان آن نهرهایی
قرارداد، و براي آن [کوههاي استوار قرارداد، و بین دو دریا مانعی قرار داد؛ آیا معبودي با خداست؟! (نه،) بلکه بیشتر آنان
نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل مقایسهاي کوتاه بین خدا و معبودان دورغین مشرکان صورت گرفته و در این آیات با
به معناي « حَدائِق » . طرح پنج پرسش، مشرکان را بازپرسی و محاکمه کرده، در ضمن آن دلایل و نشانههاي توحید را بیان میکند. 2
بنابراین، مقصود آن است که خدا کسی است «1» ؛ باغهایی است که دور آن دیوار کشیدهاند، یا جایی که در آن آب وجود دارد
براي شما آفرید، در حالی که خودتان نمیتوانید چنین کاري را «2» که درختان و باغهایی پرآب، زیبا، رنگارنگ و سرورانگیز
3. در این آیات اشاره شده که انسانها توانایی رویاندن گیاهان را ندارند؛ انجام دهید. ، ص: 217
یعنی انسان میتواند مقدمات رویش گیاهان را فراهم سازد و بذرافشانی و آبیاري کند، اما اصل وجود و رویش و حیات گیاهان و
. نور آفتاب و آب باران همه از خالق هستی است و هرکس این حقایق را انکار کند و شرك ورزد از حق عدول کرده است. 4
آرامش زمین یکی از نعمتهاي خداست. زمینی که باسرعت سرسام آوري به دورخود و به دور خورشید میچرخد، درهمان حال
کاملًا آرام است به طوري که ما برآن راه میرویم و میخوابیم. 5. خدا کوهها را استوار قرار داده است؛ کوههایی که ریشههاي آنها
همچون زرهاي زمین را احاطه کرده و آن را در برابر فشارهاي داخلی و فشار بادها و جزر و مدهاي نیروهاي خارج از زمین حفظ
آري؛ وجود کوهها نعمتی بزرگ و نشانهاي از قدرت و حکمت خداست. 6. در این آیه به مانع طبیعی آبهاي شور و «1» . میکند
شیرین اشاره کرده است، هنگامی که آبهاي شور اقیانوسها با جریانهاي آب شیرین برخورد میکند، به خاطر اختلاف درجهي
غلظتشان، تا مدتی با همدیگر مخلوط نمیشوند و همین باعث میشود که جزر و مد دریا این آبهاي شیرین را به مزارع ساحلی
صفحه 71 از 122
آري؛ مانع طبیعی آبهاي شور و شیرین یکی از نشانهها و جلوههاي قدرت خداست که «2» . بیاورد و مردم از آنها استفاده کنند
بسیاري از مشرکان از نشانه بودن این نعمتهاي الهی آگاهی ندارند و از این رو شرك میورزند. ،
ص: 218 آموزهها و پیامها: 1. با مطالعات کیهانشناسی و گیاهشناسی و طبیعتشناسی، خداشناس شوید. 2. نشانههاي خدا را در
آفرینش جهان و صحنهي طبیعت جستوجو کنید (تا متوجه شوید که خداي دیگري وجود ندارد). 3. مشرکان افرادي ناآگاه هستند
که (از حق) عدول کردهاند. *** قرآن کریم در آیهي شصت و دوم سورهي نمل به نشانههاي دیگر خدا در رفع مشکلات اشاره
میکند و میفرماید: 62 . أمَّنْ یُجِیبُ المُضطَرَّ إذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الأرْضِ أإلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ بلکه آیا
(معبودان شما بهترند یا) کسی که درمانده را، به هنگامی که او را میخواند، اجابت میکند، و (گرفتاري) بد را برطرف میسازد، و
شما را جانشینان (خود یا گذشتگان در) زمین قرار میدهد؛ آیا معبودي با خداست؟! چه اندك متذکّر میشوید. نکتهها و اشارهها:
1. هرگاه تمام درها و اسباب جهان به روي انسان بسته شود و از هر نظر درمانده گردد، تنها کسی که میتواند مشکلات را برطرف
سازد و نور امید را در دلها بتاباند و دعاي انسانهاي گرفتار را مستجاب کند، ذات پاك خداست. رحم آر بر دلِ من کز مهر روي
یا همان ساکنان زمین هستند که خدا آنان را ،« جانشینان زمین » خوبت شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی (حافظ) 2. مقصود از
حکمران و صاحب اختیار نعمتهاي زمین قرار داده و وسایل رفاه و ، ص: 219 آرامش آنان را فراهم
یا مقصود جانشین شدن نوع انسان به جاي خدا در «1» . کرده است، یا منظور جانشین شدن اقوام به جاي همدیگر در زمین است
البتّه معناي اول و سوم قابل جمع است و ممکن است مقصود آیه هر «2» . زمین است که در آیات دیگر قرآن بدان اشاره شده است
سه معنا باشد. 3. در برخی احادیث از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که مقصود از مُضطرّ در این آیه قائم آل
محمد صلی الله علیه و آله است که خدا دعاي او را مستجاب و مشکلات او را برطرف میسازد و او را خلیفهي زمین میگرداند.
.4 «4» . البتّه این گونه احادیث مصداق روشن مضطرّ را بیان میکند و گرنه مفهوم آیه شامل هر فرد مُضطرّ که دعا کند، میشود «3»
سالک اضطرار خود را در نظر بگیرد: امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: پس بهتر است که سالک الی اللَّه پاي سلوك
خود را بشکند و از اعتماد به خود و ارتیاض (: ریاضت کشیدن) و عمل خود یکسره برائت جوید و از خود و قدرت و قوت خود
فانی شود و فنا و اضطرار خود را همیشه در نظر گیرد تا مورد عنایت شود و راه صد ساله را با جذبهي ربوبیّت یک شبه طی نماید و
تفسیر «5» .« أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْ طَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ » : لسان باطن و حالش در محضر قدس ربوبیّت با عجز و نیاز عرض کند
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 220 آموزهها و پیامها: 1. هنگام برآورده شدن دعاها و رفع مشکلات، نشانههاي خدا را ببینید. 2. یکی
از سرچشمههاي شرك غفلت و پند ناآموزي است. *** قرآن کریم در آیهي شصت و سوم سورهي نمل به برخی از نشانههاي خدا
در صحنهي طبیعت و وزش بادها اشاره میکند و میفرماید: 63 . أمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ البَرِّ وَالبَحْرِ وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْريً بَیْنَ
یَدَيْ رَحْمَتِهِ أإلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسی که شما را در تاریکیهاي خشکی و دریا ره
مینماید؛ و کسی که بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش مژده رسان میفرستد؛ آیا معبودي با خداست؟! خدا برتر است از آنچه
بودن بادها آن باشد که بادها رطوبت هوا و قطعات ابر « مژدهرسان » شریک (او) قرار میدهند. نکتهها و اشارهها: 1. شاید مقصود از
«1» . را از صفحهي دریاها و اقیانوسها بردوش خود حمل میکنند و به نقاط خشک و تشنه میبرند و از آمدن باران خبر میرسانند
است؛ هرکجا باران نازل شود مایهي خیر و برکت و حیات و زندگی و رحمت است. آموزهها و پیامها: « رحمت الهی » 2. باران
1. با مطالعه در راهیابی صحرانشینان و دریانوردان و بادهاي باران زا، خدا را بشناسید. 2. با ، ص: 221
مشاهدهي نشانههاي خدا در طبیعت، به بطلان شرك پیببرید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و چهارم سورهي نمل با بیان
نشانههاي دیگري از جهان آفرین و معاد آفرین، از مشرکان طلب دلیل میکند و میفرماید: 64 . أمَّنْ یَبْدَأُ الخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَنْ
یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَ اءِ وَالأرْضِ أإلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إنْ کُنتُمْ صَادِقِینَ بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسی که آفرینش را
صفحه 72 از 122
اگر راست » : بگو «!؟ آغاز کند، سپس آن را بازگرداند، و کسی که شما را از آسمان و زمین روزي میدهد؛ آیا معبودي با خداست
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به مبدأ ومعاد هردو اشاره شده است؛ زیرا آغاز آفرینش و «! میگویید دلیل روشنتان را بیاورید
فرجام آن از هم جدا نیست و قدرت خدا بر آفرینش جهان، دلیل روشنی بر قدرت او برمعاد است؛ یعنی کسی که خدا را آفریدگار
جهان میداند، باید به قدرت او بر آفرینش مجدد و معاد اعتراف کند. 2. مقصود از روزيهاي آسمانی، باران، نور آفتاب و مانند
به معناي دلیل محکم و روشنی است که « برهان » . آن است و مقصود از روزيهاي زمینی، گیاهان و مواد غذایی و مانند آنهاست. 3
این برهانطلبی قرآن دلیل بر محتواي قوي و «1» . همواره درست است و قرآن کریم بارها از مخالفان میخواهد که برهان بیاورند
4. هرچند قرآن از مشرکان دلیل میخواهد، ولی روشن است «2» . غنی آن است که تلاش دارد با مخالفان خود برخورد منطقی کند
که شرك دلیل ندارد؛ زیرا هیچ معبود و خدایی جز اللَّه وجود ندارد تا دلیلی برآن وجود داشته باشد. ،
5. در آیات شصتم تا شصت و چهارم سورهي نمل دوازده نشانه براي توحید در خالقیت و ربوبیّت (یعنی آفریدگاري و ص: 222
تدبیر هستی از سوي خدا) آورده شد. این مطالب به صورت پنج پرسش مطرح شد و در ذیل هرآیه از مشرکان پرسیده شد که آیا
معبود دیگري هم هست (که این کارها را انجام دهد). و پیامها: 1. با مطالعه در پیدایش و فرجام هستی و روزيهاي خود،
خداشناس شوید. 2. با مخالفان خود برخوردي منطقی داشته باشید و از آنان دلیل بخواهید. 3. معیار اصلی در مسائل عقیدتی، برهان
و دلیل است. *** قرآن کریم درآیهي شصت و پنجم سورهي نمل به انحصار علم غیب در خدا و ناآگاهی دیگران از آن اشاره
کسانی که در » : میکند و میفرماید: 65 . قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ الغَیْبَ إلَّااللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أیَّانَ یُبْعَثُونَ (اي پیامبر!) بگو
«. آسمانها و زمین هستند نهان را نمیدانند جز خدا، و (با درك حسّی) متوجه نمیشوند که چه زمانی برانگیخته خواهند شد
نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قرآن راجع به علم غیب دو مطلب اساسی وجود دارد: الف) علم غیب در اختیار خداست و غیر او از
آن اطلاعی ندارند، همان طور که درآیهي فوق بیان شده است. ب) اگر خدا بخواهد و صلاح ببیند، قسمتی از علم غیب را به
یعنی علم غیبِ نا محدود و استقلالی مخصوص خداست، ولی علم غیب ، ص: «1» . دیگران میدهد
2. دانش مربوط به زمان رستاخیز مخصوص خداست و از جمله «1» . 223 محدود وبالعرض در اختیار برخی افراد گذاشته میشود
. علوم غیبی است که در اختیار دیگران گذاشته نمیشود، همان طور که در آیهي فوق بدان اشاره شده است. آموزهها و پیامها: 1
علم غیب نزد خداست و زمان رستاخیز را کسی جز او نمیداند. 2. علم خود را کامل ندانید (که برخی مطالب را جز خدا کسی
نمیداند). *** قرآن کریم در آیات شصت و ششم تا شصت و هشتم سورهي نمل به ناآگاهی مشرکان نسبت به رستاخیز و بهانه
68 . بَلْ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِی الآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمِینَ* - جوییهاي آنان در این مورد اشاره کرده، میفرماید: 66
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أإذَا کُنَّا تُرَاباً وَآبَاؤُنَا أإنَّا لَمُخْرَجُونَ* لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إنْ هَذَا إلَّاأسَاطِیرُ الأوَّلِینَ بلکه علمشان
درباره آخرت به کمال رسیده است (ولی نارساست؛) بلکه آنان نسبت به آن شک دارند، بلکه آنان نسبت به آن کور [دل] ند. * و
آیا هنگامی که ما و نیاکانمان خاك شدیم، آیا قطعاً ما (از قبرها) بیرون آورده میشویم؟!* بیقین » : کسانی که کفر ورزیدند گفتند
، ص: 224 «. این (رستاخیز) از پیش، به ما و نیاکانمان وعده داده شد؛ این جز افسانههاي پیشینیان نیست
سه تفسیر ارائه کردهاند: الف) «1» « پشت سرهم قرارگرفتن دانش مشرکان درمورد آخرت » نکتهها و اشارهها: 1. مفسران در مورد
مشرکان تمام معلومات خود را درمورد آخرت به کار گرفتند، اما به جایی نرسیدند. ب) اسباب به دست آوردن دانش درمورد
آخرت فراوان و پشت سر هم قرار گرفته است (همچون زنده شدن زمین و گیاهان در فصل بهار و ...) ولی آنان چشم بینا ندارند.
ج) منظور آیه آن است که در رستاخیز پردهها کنار میرود و مشرکان از حقایق باخبر میشوند. البتّه مانعی ندارد که هرسه تفسیر
2. در این آیات سه مرحله براي برخورد مشرکان با رستاخیز بیان شده است: الف) مشرکان از آخرت اطلاع «2» . مقصود آیه باشد
. کافی ندارند. ب) آنان در مورد رستاخیز شک دارند. ج) آنان بصیرت کافی ندارند تا دلایل معاد را ببینند و درك کنند. 3
صفحه 73 از 122
مشرکان براي انکار معاد دلیلی نداشتند و فقط استبعاد میکردند و میگفتند: بعید است که ما پس از آن که خاك شدیم دوباره
زنده شویم و گاهی نیز رستاخیز را وعدهاي افسانهاي و قدیمی قلمداد میکردند. ، ص: 225 آموزهها و
پیامها: 1. مخالفان بدون دلیل و منطق روشن رستاخیز را انکار میکنند و تهمت میزنند؛ زیرا نسبت به معاد اطلاع و بصیرت کافی
ندارند. 2. حقایق باستانی را مردود نشمرید (صرف قدیمی بودن و بعید بودن معاد، دلیل انکارآن نمیشود). ***
گردشگري هدفمند
قرآن کریم در آیهي شصت و نهم سورهي نمل مردم را به جهانگردي هدفدار فرا میخواند و میفرماید: 69 . قُلْ سِیرُوا فِی الأرْضِ
نکتهها و اشارهها: «. در زمین گردش کنید و بنگرید که فرجام خلافکاران چگونه بوده است » : فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَۀُ المُجْرِمِینَ بگو
1. جهانگردي و گردشگري مورد تأیید اسلام است و به آن اهمیت زیادي داده شده است؛ جهانگردي هدفدار و توأم با اندیشه
براي مشاهدهي آثار عظمت خدا و بازدید از آثار ستمگران، میتواند بهترین کلاس درس براي انسانهاي متفکر باشد. 2. قرآن
و سرانجام مجرمان گناهکار «2» عاقبت تکذیب کنندگان پیامبران «1» ، کریم اهداف گردشگري را مشاهده و تفکر در پیدایش خلق
معرفی میکند. 3. تاریخ گذشتگان چراغ راه آیندگان است؛ زیرا: آثار باقیمانده از گذشتگان، صورتها و نقشهاي روح و «3»
دل و تفکرات و ، ص: 226 قدرت و عظمت و یا حقارت ملتهاي گذشته را به ما نشان میدهند و
اسناد زنده و گویاي تاریخ بشرند. ویرانههاي شگفتانگیز اهرام مصر، برج بابل و کاخهاي کسري هر یک در عین خاموشی هزار
زبان دارند. مشاهدهي این آثار و مقایسهي حالات قبلی و فعلی آنان نشان میدهد که خودکامگان کوتهفکر، براي رسیدن به
هوسهاي زودگذر خویش، دست به چه جنایتهایی آلودهاند. آري؛ سیر و سیاحت و مشاهدهي آثار گذشتگان در روي زمین و یا
استفاده « مجرمان » از واژهي « تکذیب کنندگان معاد » در دل خاك، دستور قرآن است که عبرتآموز است. 4. دراین آیه به جاي
کرد تا اشاره کند که مشرکانی که معاد را تکذیب میکنند، به خاطر خطاي در تحقیق نیست، بلکه سرچشمهي انکار آنان لجاجت و
آموزهها و پیامها: 1. جهانگردي و گردشگري هدفدار داشته باشید. 2. درمسافرتهاي خود با دقت به «1» . مجرم بودن آنهاست
آثار باستانی بنگرید، که آنها آیینهي فرجام مجرماناند. *** ، ص: 227 قرآن کریم درآیات هفتادم تا
73 . وَلا تَحْزَنْ - هفتاد وسوم سورهي نمل با اشاره به بهانهجوییهاي مشرکان، به آنان هشدار و به پیامبر دلداري داده، میفرماید: 70
عَلَیْهِمْ وَلا تَکُنْ فِی ضَ یْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ* وَیَقُولُونَ مَتَی هَذَا الوَعْدُ إنْ کُنتُمْ صَ ادِقِینَ* قُلْ عَسَ ی أنْ یَکُ ونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ الَّذِي
تَسْتَعْجِلُونَ* وَإنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْ لٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِ نَّ أکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ و بر (بی ایمانی) آنان غم مخور، و از آنچه فریبکاري
شاید، » : اي پیامبر) بگو ) *«!؟ اگر راستگویید، این وعدهي (عذاب) چه وقت است » : میکنند [دل] تنگ مباش.* و (کافران) میگویند
و قطعاً پروردگار تو نسبت به مردم داراي بخشش است، و لیکن بیشتر *«. برخی از آنچه را به شتاب میخواهید، در پی شما باشد
آنان سپاسگزاري نمیکنند. نکتهها و اشارهها: 1. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دلسوز امت بود و از مخالفت و لجاجت مشرکان
ناراحت مباش و از » اندوهگین میشد؛ زیرا عاشق هدایت و نجات آنان بود، به طوري که خداي متعال به ایشان دلداري میدهد که
2. مشرکان وعدهي عذاب الهی را به ریشخند میگرفتند و از پیامبر «. توطئههاي آنان نیز دلتنگ مشو که ما پشتیبان تو هستیم
ومؤمنان میخواستند که عذاب آنان زودتر برسد. ولی پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را از این عجلهکاري بازمیدارد و یادآور
میشود که خدا به خاطر فضل خویش به شما مهلت داده است و در فرستادن عذاب عجله نمیکند؛ پس شما باید سپاسگزار او
که « وعدهي (عذاب) الهی » 3. مقصود از باشید که مجازات شما را به تأخیر میاندازد. ، ص: 228
دراین آیات از آن سخن گفته شده، چیست؟ برخی مفسران قرآن برآناند که منظور همان ضربهي شدیدي است که در جنگ بدر
بر پیکر مشرکان فرود آمد. و برخی دیگر برآناند که شاید مقصود مجازات عمومی مشرکان باشد که به خاطر فضل الهی و وجود
صفحه 74 از 122
4. در این آیه نیز اکثریت مردم به خاطر ناسپاسی سرزنش شدهاند، «1» . پیامبر صلی الله علیه و آله درمیان مردم مکه، از آنان دفع شد
اما مقصود از این اکثریت، مشرکان هستند. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی دلسوز و نگران حال مردم هستند. 2. رهبران دینی از
مخالفتها دلتنگ نشوند (که خدا حمایتگر آنان است). 3. مخالفان اسلام بهانهجویی میکنند و در نابودي خود شتاب میورزند.
4. اگر چیزي (همچون فضل الهی و وجود پیامبر صلی الله علیه و آله در میان مردم) مانع عذاب نبود، به زودي مشرکان مجازات
میشدند. 5. تعداد اندکی از مردم مواهب الهی را درك میکنند و سپاسگزار آنها هستند (پس در این مطلب پیرو اکثریت ناسپاس
نباشید). *** ، ص: 229 قرآن کریم در آیات هفتاد و چهارم و هفتاد و پنجم سورهي نمل به علم
بیکران الهی نسبت به زوایاي پنهان جهان و انسان اشاره میکند و میفرماید: 74 و 75 . وَإنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُ دُورُهُمْ وَمَا
یُعْلِنُونَ* وَمَا مِنْ غَائِبَۀٍ فِی السَّمَاءِ وَالأرْضِ إلَّافِی کِتَابٍ مُبِینٍ و مسلماً پروردگارت آنچه را سینههایشان پوشیده میدارند و آنچهرا
آشکار میکنند، میداند.* و هیچ پنهانی در آسمان و زمین نیست، مگر این که در کتاب روشن (علم الهی ثبت) است. نکتهها و
اشارهها: 1. علم خدا علمی شهودي است؛ یعنی همان طور که خدا درهمه جا حضور دارد و براي او درون و برون انسان تفاوتی
2. مقصود «1» . نمیکند، آگاهی او به اسرار و اعمال و گفتار نیز چنین است و بر همهي اینها احاطهي وجودي و علم حضوري دارد
آسمان و زمین، هر چیزي است که از حسّ انسان پوشیده است؛ اعم از نیّتها وکردار مخفی انسانها، ا اسرار آسمانها و « پنهان » از
همان لوح محفوظ یا « کتابِ مبین » زمین، زمان رستاخیز و زمان نزول عذاب الهی، که همگی از انسان مخفی است. 3. مقصود از
تفسیر قرآن «2» . علم الهی است که همه چیز در آن ثبت است؛ یعنی علم الهی همچون کتابی بزرگ بر همهي هستی احاطه دارد
مهر جلد پانزدهم، ص: 230 آموزهها و پیامها: 1. مشرکان بدانند که خدا از اسرار آنان و جهان آگاه است (پس بهراسند و بیش از
که همهي اسرار آنها تحت نظر خداست. «1» این توطئهگري و بهانهجویی نکنند). 2. رهبران الهی نگران توطئههاي مخالفان نباشند
*** قرآن کریم در آیات هفتاد و ششم تاهفتاد و نهم سورهي نمل به اختلافات بنیاسرائیل و هدایتگري قرآن وداوري خدا در این
79 . إنَّ هَذَا القُرْآنَ یَقُصُّ عَلَی بَنِی إسْرَائِیلَ أکْثَرَ - موارد و حقانیّت و توکلّ پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 76
الَّذِي هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ* وَإنَّهُ لَهُديً وَرَحْمَ ۀٌ لِلْمُؤْمِنِینَ* إنَّ رَبَّکَ یَقْضِ ی بَیْنَهُمْ بِحُکْمِهِ وَهُوَ العَزِیزُ العَلِیمُ* فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إنَّکَ عَلَی
الحَ قِّ المُبِینِ در واقع این قرآن، بیشترِ آنچه را که بنی اسرائیل (: فرزندان یعقوب) در آن اختلاف میکنند، بر آنان حکایت
میکند.* و قطعاً آن (قرآن) رهنمود و رحمتی براي مؤمنان است.* در حقیقت پروردگار تو بر طبق حکم خود، بین آنان داوري
میکند؛ درحالی که او شکستناپذیر [و] داناست. * پس بر خدا توکلّ کن؛ [چرا] که تو برحق آشکاري هستی. نکتهها و اشارهها:
1. بنی اسرائیل که پیرو دو دین یهود و مسیحیت شدند، در موارد متعددي با همدیگر اختلاف دارند؛ از جمله در مورد پاکی مریم
علیها السلام و تولد عیسی علیه السلام و تثلیث و مانند آن. قرآن کریم در آیات متعدد سورههاي مریم و آل عمران به پاکی مریم
2. یکی علیهما السلام، تولد عیسی علیه السلام بدون پدر و بطلان تثلیث اشاره کرده است. ، ص: 231
از وظایف قرآن داوري بین پیروان ادیان بزرگ الهی و جدا کردن خرافات از حقایق الهی است و این از مهمترین مصادیق
. هدایتگري و رحمتگري قرآن است. امروز جاي هر کس پیدا شود ز خوبان کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد (حافظ) 3
قرآن کریم هدایت و رحمت براي همهي مردم است، اما هرکس به خدا ایمان آورد و حقایق قرآن را باورکند و مؤمن شود، از
مراتب بالاتر رحمت و هدایت قرآن بهرهمند میشود؛ از این رو در این آیات، قرآن مایهي هدایت و رحمت مؤمنان معرفی شده
است. 4. قرآن هدایت و رحمت است؛ زیرا اختلافات را برطرف میسازد، با خرافات مبارزه میکند، راه حق را به انسانها مینمایاند
و روش پیمودن راه مستقیم را نشان میدهد. 5. در آیهي هفتاد و هشتم این سوره سخنی از قیامت گفته نشده است، اما مضمون این
یعنی خدا درقیامت داوري نهایی میکند و به «1» ؛ آیه درآیات دیگر قرآن آمده است که داوري در رستاخیز را بیان کرده است
خدا اشاره شده است؛ یعنی داوري خدا با « علیم » و « عزیز » اختلافات بنی اسرائیل پایان میدهد. 6. در این آیه به صفت
صفحه 75 از 122
شکستناپذیري، توانایی و علم او ارتباط دارد. واین مطلب به صفات اساسی قضات اشاره دارد که قاضی باید دانا باشد تا بتواند
، «2» . حکم حق را بفهمد و صادر کند و نیز باید توانا و مقتدر باشد تا بتواند حکم حق را اجرا کند
7. پیامبر صلی الله علیه و آله باید بر خدا توکلّ کند؛ زیرا: الف) خدا توانا و شکستناپذیر است. ب) خدا داناست و در ص: 232
همه حال از او خبر دارد. ج) راه پیامبر صلی الله علیه و آله حق آشکار است (و خدا طرفدار حق است). آموزهها و پیامها: 1. قرآن
داور بین پیروان ادیان آسمانی است (و خرافات آنها را از حقایق جدا میسازد). 2. قرآن داور بینالمللی و هدایتگر و رحمتگر بین
مؤمنان است. 3. داور نهایی (در رستاخیز) خداست. 4. رهبران الهی برخدا تکیه و اعتماد کنند؛ زیرا آنان راه حق روشنی دارند و
خدا توانایی و آگاهی لازم را براي حمایت از آنان دارد. 5. برکسی توکّل کنید که دانا و توانا و طرفدار راه حق باشد. ***
معیار هاي مرگ و حیات
قرآن کریم در آیات هشتادم و هشتاد و یکم سورهي نمل انسانها را به دو گروه مردهدلان گمراه و زندهدلان حق باور تقسیم
میکند و میفرماید: 80 و 81 . إنَّکَ لا تُسْمِعُ المَوْتَی وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ* وَمَا أ نْتَ بِهَادِ العُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إنْ
تُسْمِعُ إلَّامَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ در حقیقت تو نَ (میتوانی سخنت را) به گوش مردگان برسانی، و نَ (میتوانی) صدایت را به
گوش ناشنوایان برسانی، هنگامی که پشت کرده روي برمیتابند.* و تو راهنماي کور (دل) ان از گمراهیشان نیستی، (تو سخنت
را) نمیشنوانی جز به کسانی که به نشانههاي ما ایمان میآورند؛ چراکه آنان تسلیم شدهاند. ، ص:
233 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین از هدایتگري قرآن و آشکار بودن راه حق پیامبر صلی الله علیه و آله سخن گفته شد. در
همین راستا این پرسش مطرح میشود که اگر راه پیامبر صلی الله علیه و آله حقّ روشن است، پس چرا مشرکان آن را نمیپذیرند؟
ز «1» . این آیات بدین پرسش پاسخ داد که آنان راههاي شناخت را برخود بستهاند و از این روحقایق روشن را درك نمیکنند
بدگوهران بد نباشد عجب نشاید ستردن سیاهی ز شب (فردوسی) 2. ابزارهاي شناخت انسان عمدتاً سه چیز است: الف) چشم؛ ب)
گوش؛ ج) عقل و دل انسانهاي زنده دل. در آیات فوق اشاره شده که مشرکان هر سه راه را برخود بستهاند؛ چون با تقلید
کورکورانه و لجاجت و گناه، چشم حقیقتبین و گوش حقشنوا را از دست داده و گرفتار دلمردگی شدهاند؛ از این رو سخنان حق
پیامبر صلی الله علیه و آله در آنان اثر نمیکند و هدایت نمیشوند. در حقیقت این افراد مردگانی هستند که درمیان مردم راه
میروند. ابر اگر آب زندگی بارد هرگز از شاخ بید بَرنخوري (سعدي) 3. مؤمنان روح تسلیم در برابر حق دارند؛ یعنی افرادي
حقطلب و فروتن هستند که چشم و گوش خود را به حقایق نبسته و زندهدل شدهاند. 4. معیار مرگ و حیات درنظر قرآن با معیار
مشهور و مرسوم آن متفاوت ، ص: 234 است؛ یعنی در فرهنگ بشري هرکس را که قلب و مغز او
کارکند، زنده میدانند و هرکس این علایم حیات مادي را نداشته باشد، مرده است. اما در فرهنگ قرآن، افرادي که حقایق را
درك نمیکنند مردهاند، هرچند ظاهراً زنده باشند و راه بروند و برعکس کسانی که بعد از مرگ آثار وجودي و راه آنان برپاست،
آموزهها و پیامها: 1. رهبران و مبلغان الهی انتظار نداشته باشند که همهي مردم هدایت شوند بلکه به «1» . همچون شهیدان زندهاند
سراغ زنده دلان بروند و ازمرده دلان صرف نظر کنند. 2. برخی از مردم مردگان متحركاند و گویا نه حقایق روشن را میشنوند و
نه میبینند، از این رو هدایت نمیشوند. 3. معیار مرگ و حیات واقعی، شنیدن و دیدن حقایق و داشتن روح حقطلبی و
اشاره « جنبندهي سخنگو » هدایتپذیري است. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و دوم سورهي نمل به حوادث آستانهي رستاخیز و
میکند و میفرماید: 82 . وَإذَا وَقَعَ القَوْلُ عَلَیْهِمْ أخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّۀً مِنَ الأرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أنَّ النَّاسَ کَ انُوا بِآیَاتِنَا لا یُوقِنُونَ و هنگامی که
گفتار (: فرمان عذاب) برآنان واقع شود، (و در آستانهي رستاخیز قرار گیرند)، جنبندهاي را از زمین براي آنان بیرون میآوریم که با
آنان سخن میگوید، (در مورد این) که مردم همواره به نشانههاي ما یقین نداشتند. ، ص: 235 نکتهها
صفحه 76 از 122
و اشارهها: 1. مقصود از فرمان و سخن الهی که واقع میشود، همان مجازاتهایی که به مشرکان وعده داده شد یا وقوع رستاخیز و
نشانههاي آن است؛ یعنی حوادث هولناك آستانهي رستاخیز هویدا میشود و درهاي توبه بسته میشود. البتّه ممکن است مقصود
آیه هردو مطلب باشد که با همدیگر منافاتی ندارند. 2. در آستانهي رستاخیز دیگر کسی ایمان نمیآورد و توبهي کسی پذیرفته
نمیشود؛ زمان توبه و ایمان اختیاري گذشته است و اگر کسی ایمان بیاورد از ترس حوادث سخت آستانهي رستاخیز است و چنین
به معناي جنبنده است که به انسانها و حیوانات گفته میشود. قرآن کریم مشخص نساخته که مقصود « دابّه » . ایمانی ارزش ندارد. 3
از جنبندهي سخن گو چیست؟ اما مفسران قرآن آن را دو گونه تفسیر کردهاند: الف) منظور ازجنبنده، موجودي غیر عادي از جنس
بشر و با شکلی عجیب و معجزه آسا باشد که از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقان را رسوا میکند. ب) مقصود از جنبنده،
4. در احادیث «1» . انسانی فوق العاده و فعّال است که صفوف مسلمانان را از منافقان جدا میکند و آنها را علامتگذاري مینماید
اسلامی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که جنبندهي زمین فردي نیرومند است که کسی نمیتواند از دست او فرار کند و
و در احادیث دیگر روایت شده که «2» . برپیشانی مؤمن وکافر علامت میگذارد و همراه او عصاي موسی و انگشتر سلیمان است
برخی مفسران نیز روایت کردهاند که این تعبیر کنایه از امام مهدي «3» . امام علی علیه السلام است « جنبندهي سخنگو » مقصود از
، ص: 236 البتّه این گونه احادیث مصادیق جنبندهي سخنگو را بیان میکنند، و «4» . علیه السلام است
شاید «1» . گرنه مفهوم آن وسیع است و شامل هر یک از پیشوایان حق میشود که در آخر الزمان حرکت فوق العادهاي میکنند
مقصود از علامتگذاري مؤمنان و کافران نیز آن باشد که مردم در موافقت و مخالفت امام علی 7 به دوگروه فوق تقسیم شدند و
عصاي موسی و انگشتر سلیمان نیز رمز قدرت و حکومت است. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان از حوادث آستانهي رستاخیز بهراسند
،« جنبندهاي سخنگو » که دیگر فرصت ایمان آوردن نخواهد بود. 2. در آستانهي رستاخیز، یکی از نشانههاي عظمت الهی، یعنی
ظاهر میشود. *** قرآن کریم در آیات هشتاد و سوم تا هشتاد و پنجم سورهي نمل به حوادث آستانهي رستاخیز (یا زمان رجعت)
85 . وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ امَّۀٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ* حَتَّی إذَا جَاءُوا قَالَ أکَذَّبْتُمْ بِآیَاتِی - اشاره میکند و میفرماید: 83
وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْماً أم ماذَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ* وَوَقَعَ القَوْلُ عَلَیْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنطِقُونَ و (یادکن) روزي را که از هر امّتی، گروهی
شتابان از کسانی که نشانههاي ما را دروغ میانگاشتند، گردآوري میکنیم؛ و آنان (از پراکندگی و بینظمی) بازداشته میشوند.*
آیا نشانههاي مرا دروغ انگاشتید، در حالی که بدان [ها] احاطه علمی » : تا هنگامی که (به پیشگاه خدا) میآیند، (به آنان) میگوید
و گفتار (: فرمان *«!؟ نداشتید، بلکه (غیر ، ص: 237 از تکذیب) چه چیزي را همواره انجام میدادید
عذاب) به خاطر ستمکاریشان برآنان واقع شود و آنان سخن نگویند. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن این آیات را دوگونه تفسیر
کردهاند: الف) بسیاري از مفسران این آیات را مربوط به زمان رجعت و بازگشت گروهی از بدکاران و نیکوکاران به دنیا در
آستانهي رستاخیز دانستهاند. ب) برخی از مفسران این آیات را مربوط به زمان قیامت دانستهاند که در آن روز سردمداران هرگروه و
و با ظاهر آیه نیز سازگارتر است؛ زیرا «2» البتّه تفسیر اول مطابق روایات اهل بیت علیهم السلام است «1» . ملت جمعآوري میشوند
به معناي « رجعت » . در قیامت همهي ملتها گردآوري میشوند، نه این که از هر امتی گروهی از تکذیبگران گردآوري شوند. 2
به دنیا، در آستانهي رستاخیز است. رجعت یکی از عقاید شیعیان است که بزرگان « مؤمنان خالص و کافران سرسخت » بازگشت
در قرآن «4» . و حدود 200 حدیث در این مورد روایت شده است که برخی آنها را متواتر دانستهاند «3» شیعه بدان تصریح کردهاند
فلسفهي رجعت آن است که مؤمنان خالص به سیر تکامل «5» . کریم نیز نمونه هایی از رجعت به دنیا پس از مرگ به چشم میخورد
خویش ادامه ، ص: 238 دهند و کافران سرسخت نیز مجازات دنیوي را بچشند (البتّه این غیر ازعذاب
اخروي آنان است، همچون گنهکاري که دردنیا حدّ الهی بر او جاري و در آخرت نیز مجازاتش تکمیل میشود. 3. کافران بدون
. اطلاع و احاطهي علمی بر نشانهها و معجزات الهی، آنها را تکذیب میکنند و این نهایت نادانی این افراداست. آموزهها و پیامها: 1
صفحه 77 از 122
مخالفان سرسخت اسلام منتظر بازخواست و مجازات آستانهي رستاخیز (در زمان رجعت) باشند. 2. چیزي را که بدان احاطهي
علمی ندارید، انکارنکنید. 3. عذاب الهی به خاطر اعمال ستمکاران است (نه براي انتقام). 4. ستمکاران در رستاخیز سخنی براي
گفتن و دفاع از خویش ندارند. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و ششم سورهي نمل به نشانههاي الهی در آرامش شب و روشنایی
روز اشاره میکند و میفرماید: 86 . أ لَمْ یَرَوْا أ نَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِ راً إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ آیا نظر
نکردهاند که ما شب را (تاریک) قراردادیم، تا در آن آرام گیرند؛ و روز را روشنی بخش (قراردادیم؟!) قطعاً در این [ها] نشانههایی
است براي گروهی که ایمان میآورند. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم بارها نشانههاي خدا را در صحنهي طبیعت و جهان
یادآوري میکند تا انسانها متذکر شوند و ایمان بیاورند. 2. در شب به خاطر تاریکی و تعطیل شدن فعالیتها و بر اثر خواب تفسیر
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 239 شبانه، اعصاب انسان راحت میشود و آرامش وجود او را فرامیگیرد. 3. در روز به خاطر
روشنایی خورشید فعالیت شدید انسانها شروع میشود. 4. این آیه آرامش را هدف شب شمرده است، اما روشنایی و دیدن را
هدف روز نشمرده است؛ چرا که هدف روز روشنایی و دیدن نیست بلکه دیدن و روشنایی وسیله اي براي حرکت و فعالیت است.
5. این آیه به توحید رُبوبی اشاره دارد؛ یعنی خدا ربّ و پرورش دهندهي جهان است و به وسیلهي آرامش شب و روشنیبخشی روز
انسانها را تربیت میکند؛ برخلاف بتها و معبودهاي دورغین که نمیتوانند چنین کارهایی بکنند. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه
در ویژگیهاي شب و روز، خداشناس شوید. 2. مطالعه در نشانههاي خدا (در گردش شب و روز و فواید آنها)، انسان را به ایمان
رهنمون میسازد. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و هفتم سورهي نمل به حوادث آستانهي رستاخیز و حالت ترسناك و فروتنانهي
مردم اشاره میکند و میفرماید: 87 . وَیَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَمَنْ فِی الأرْضِ إلَّامَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ أتَوْهُ دَاخِرِینَ و
(یادکن) روزي را که در شیپور دمیده میشود، و کسانی که در آسمانها و کسانی که در زمین هستند به وحشت میافتند، جز
به معناي شیپور است و از مجموع آیات قرآن به « صُور » . کسی را که خدا بخواهد؛ و همه فروتنانه نزد او آیند. نکتهها و اشارهها: 1
دست میآید که دو بار در شیپور دمیده میشود. ، ص: 240 یک بار در آستانهي رستاخیز که صداي
شیپور همه را به وحشت میاندازد و در پی آن همگان میمیرند. و دوم در هنگام برپایی رستاخیز که با صداي شیپور همگان
در آیهي فوق، ممکن است بار اول یا دوم باشد، اما ظاهر آیه با حوادث « دمیدن شیپور » 2. مقصود از «1» . برانگیخته میشوند
اما در رستاخیز «2» آستانهي رستاخیز و شیپور اول سازگارتراست؛ چون در آن حالت است که صداي شیپور وحشتآور است
3. کسانی که خدا بخواهد، همچون مؤمنان نیکوکار و فرشتگان، در پرتو «3» . وحشت انسانها از اعمال آنهاست نه از صداي شیپور
ایمانشان آرامش دارند و از صداي وحشتناك شیپور نمیهراسند. آموزهها و پیامها: 1. حوادث آستانهي رستاخیز، وحشتآور است
(براي آن روز آماده شوید). 2. در آستانهي رستاخیز و در هنگام دمیده شدن در شیپور، آرامش و امنیت فقط به دست خداست
(پس رضاي او را کسب کنید). 3. در آستانهي رستاخیز هیچ کس در برابر حق نافرمانی و گردنکشی نمیکند و همه فروتن
میشوند. 4. به یاد روز رستاخیز و حوادث وحشتناك آستانهي آن باشید (و آماده شوید). *** ، ص:
241
اشاره علمی قرآن به حرکت زمین
قرآن کریم در آیهي هشتاد و هشتم سورهي نمل به حرکت کوهها (و زمین) اشاره میکند و میفرماید: 88 . وَتَرَي الجِبَالَ تَحْسَبُهَا
جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَ ابِ صُ نْعَ اللَّهِ الَّذِي أتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إنَّهُ خَ بِیرٌ بِمَ ا تَفْعَلُونَ و کوهها را میبینی، درحالی که آنها را ثابت
میپنداري، و حال آن که آنها همچون حرکت ابرها درگذرند؛ [این ساختهي خدایی است که هر چیزي را محکم ساخت؛ در
حقیقت او به آنچه انجام میدهید آگاه است. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد این آیه سه دیدگاه در بین مفسران قرآن وجود دارد:
صفحه 78 از 122
الف) این آیه مربوط به حوادث آستانهي رستاخیز است که جهان دگرگون میشود و کوهها به حرکت درمیآیند. ب) این آیه یک
ج) آیه اشاره به حرکت «1» . مطلب مستقل را درمورد حرکت کوهها (و زمین) بیان میکند و از قبیل نشانههاي عظمت خداست
البتّه ظاهر آیه با دیدگاه دوم تناسب «2» . جوهري و ذاتی موجودات است که در این جا به حرکت جوهري کوهها اشاره کرده است
2. از این آیه استفاده میشود که کوهها در حالی که جامد و ساکن به نظر میآیند، در واقع با سرعت حرکت «3» . بیشتري دارد
میکنند و هنگامی که کوهها در حرکت ، ص: 242 باشند زمین زیر آنها نیز در حرکت است، از این
«2» . و این یکی از نکات علمی قرآن است که اعجاب بشر را برمیانگیزد «1» . رو آیهي فوق به حرکت انتقالی زمین اشاره دارد
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در حرکت کوهها (و زمین) خداشناس شوید. 2. (مراقب اعمال خویش باشید که) خدا از کارهاي
شما آگاه است. *** قرآن کریم در آیات هشتاد ونهم و نودم سورهي نمل به فرجام نیکوکاران و بدکاران اشاره میکند و
90 . مَنْ جَاءَ بِالحَسَ نَۀِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ* وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَۀِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ - میفرماید: 89
إلَّامَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ هرکس (کار) نیکی آورد، پس برایش (پاداشی) بهتر از آن است، و آنان در آن روز از وحشت در امانند.* و هر
کس (کار) بدي بیاورد، پس با صورتهایشان در آتش افکنده میشوند! آیا جز (به کیفر) آنچه همواره انجام میدادید، مجازات
خواهید شد؟! ، ص: 243 نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که سرنوشت
. نیکوکاران و بدکاران را در برابر هم به تصویر میکشد تا مردم آنها را ببینند و عبرت بیاموزند و راه صحیح را انتخاب کنند. 2
نیکو)، در این جا، هر عقیدهي نیکویی همچون توحید، ایمان یا ولایت و یا هر کار نیکیاست. 3. در برخی ) « حسنه » مقصود از
احادیث از اهل بیت علیهم السلام روایت شده که مقصود از حَسَ نه در این آیه، ولایت امام علی علیه السلام یا شناخت ولایت و
البتّه این گونه «1» . محبت اهلبیت علیهم السلام است، همانطور که بدکاري، انکار ولایت و دشمنی با اهلبیت علیهم السلام است
احادیث مصادیق کامل و بارز نیکی را بر میشمارند و گرنه معناي آیه گسترده است و شامل هر گونه نیکی میشود. 4. این آیه
نفرمود که هر کس کار نیکی انجام دهد، بلکه فرمود هرکس کار نیکی بیاورد؛ یعنی اگر کسی کارنیک انجام دهد و از آن
پاسداري کند تا به صحنهي رستاخیز برسد، براي او مفید است، اما اگر کسی کارنیک انجام دهد ولی آن را با ریا و گناه آلوده
سازد و از بین ببرد و به صحنهي رستاخیز نرساند، به حال او سودي نمیبخشد. همچنین اگر کسی کار بد انجام دهد و توبه نکند و
آن را به صحنهي رستاخیز بیاورد، او را گرفتار آتش میسازد. 5. کسانی که کار بدي انجام میدهند، با صورت در آتش افکنده
تفسیر «2» . میشوند و این بدترین نوع عذاب است؛ زیرا آنان در هنگام مواجه شدن با حق روبرمیتافتند و از گناه استقبال میکردند
قرآن مهر جلد پانزدهم، ص: 244 آموزهها و پیامها: 1. خدا آنقدر بخشش دارد که پاداش کارنیک شما را بیشتر از آنچه هست
میدهد. 2. از کار نیکی که انجام میدهید، پاسداري کنید تا به سلامت به رستاخیز برسد. 3. نیکوکاران در رستاخیز احساس امنیت
میکنند (پس نیکوکار باشید). 4. جزاي بدکاري دوزخ است (پس بدکار نباشید). 5. از فرجام عذابآلود بدکاران عبرت بگیرید.
*** قرآن کریم در آیات نود و یکم تا نود و سوم سورهي نمل به وظایف سهگانهي پیامبر صلی الله علیه و آله و قانون هدایت و
93 . إنَّمَا امِرْتُ أنْ أعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ البَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ - گمراهی اشاره میکند و با هشدار به مخالفان میفرماید: 91
وَامِرْتُ أنْ أکُونَ مِنَ المُسْلِمِینَ* وَأنْ أتْلُوَ القُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَي فَإنَّمَا یَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إنَّمَا أ نَا مِنَ المُنذِرِینَ* وَقُلِ الحَمْدُ للَّهِ
سَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بگو:) فرمان داده شدم که تنها پروردگار این شهر (مکّه) را بپرستم، (همان)
کسی که آن (شهر) را محترم شمرد؛ در حالی که همه چیز از آنِ اوست؛ و فرمان داده شدهام که [فقط] از مسلمانان باشم؛* و این
که [تنها] قرآن را بخوانم [و پیروي کنم ؛ و هرکس راه یابد پس فقط به نفع خودش راه مییابد؛ و هرکس گمراه شود، پس بگو:
ستایش مخصوص خداست؛ بزودي نشانههایش را به شما مینمایاند، پس آنها را خواهید » : و بگو *«. من فقط از هشدار دهنده گانم »
، ص: 245 نکتهها و اشارهها: 1. در این «. شناخت؛ و پروردگارت از آنچه انجام میدهید، غافل نیست
صفحه 79 از 122
آیات سه وظیفهي مهم براي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیان شدهاست: الف) پروردگار را بپرستد؛ ب) تسلیم خدا باشد؛ ج)
قرآن را بخواند و پیروي کند. 2. این وظایف سهگانه که خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله بیان شدهاست، در حقیقت، وظیفهي
3. در این آیات به عظمت شهر مکه و حرمت حرم آن اشاره شده است. شهري که براي «1» . همهي رهبران الهی و مسلمانان است
عربها و مشرکان عصر پیامبر از اهمیت ویژهاي برخوردار بود و تمام افتخار و موجودیت آنان را تشکیل میداد. قرآن کریم از زبان
پیامبر صلی الله علیه و آله بیان میکند ما نیز این شرافت مکه را قبول داریم، چون شرافت آن ریشهي الهی دارد و همهي شرافت آن
قرآن تأکید شده است. تلاوت به معناي « تلاوت » به خاطر کعبه است که به دست ابراهیم علیه السلام بازسازي شد. 3. در این آیه بر
خواندن و پیروي کردن است، یعنی قرآن وسیله و برنامهي رسیدن به هدف پرستش و تسلیم در برابر حق است که انسان را از شرك
و گمراهی بازمیدارد و به سرمنزل مقصود هدایت میکند. 4. دراین آیات قانون هدایت و گمراهی بیان شده است؛ هر کس به
نداي توحیدي پیامبر و قرآن گوش فرا دهد و هدایت شود، به سود خود اوست و هرکس روي برتابد و گمراه شود، به زیان خود
اوست و خود را از نعمتهاي بهشتی محروم ساخته و گرفتار آتش کرده است. 5. هرکس راه گمراهی را در پیش گیرد، پیامبر
6. در این صلی الله علیه و آله در برابر او ساکت نخواهد ماند و به او هشدار خواهد داد. ، ص: 246
آیات اشاره شده که خدا در آینده نیز آیات و نشانههاي خود را به ما مینمایاند؛ یعنی با پیشرفتهاي بشریت، هر روز اسرار تازهاي
از جهان کشف میشود و نظم آن، حکمت و عظمت آفریدگار را نشان میدهد. 7. در آخرین جملهي سورهي نمل، هشدار داده
شده که، خدا از کارهاي شما غافل نیست و اگر عذاب شما را به تأخیر میاندازد، ناشی از لطف اوست تا شاید بیدار شوید.
آموزهها و پیامها: 1. به عظمت مکه توجه داشته باشید و حرمت آن را پاس دارید. 2. خدا پرست و تسلیم (حق) باشید. 3. قرآن را
. بخوانید و برنامهي زندگی خود قراردهید. 4. هرچه کنی به خودکنی. 5. منتظر دیدن نشانههاي خدا باشید و سپاسگزاري کنید. 6
، ص: 247 «1» . (مراقب اعمال خود باشید که) خدا از شما غافل نیست
بخش